سریال انیمۀ «نینجا کامویی»؛ هنرنمایی تازۀ کارگردان جوجوتسو کایسن
«نینجا کامویی» (Ninja Kamui) اثر تازۀ کارگردانِ «جوجوتسو کایسن» است؛ داستانی انتقامجویانه و اکشن که از همان ابتدا همراه با سیلابی از خون و خشونت از راه میرسد.
اول صبح؛ این انیمۀ سریالی برای رساندن هیجان مخاطب از صفر به صد، اصلا وقت خود را تلف نمیکند. در پنج دقیقۀ ابتدایی اولین قسمت، یک مرد کت و شلواری ناگهان توسط گروهی از نینجاهای عجیب و غریب مورد حمله قرار میگیرد؛ انبوهی از سوزنها به سمتش پرتاب میشود و برق شمشیرها همه جا را فرا میگیرد؛ پایان این سکانس اکشن، تصویری خونبار و خشن از مردی است که بدون سر و غرق در خون کف خیابان افتاده است.
این شروعی طوفانی و میخکوبکننده برای اولین سریالی است که سونگهو پارک بعد از انیمۀ سریالی «جوجوتسو کایسن» ساخته است؛ این سریالی است که از ابتدا تکلیفش را با مخاطب روشن میکند: قرار است شاهد مبارزههای فراوان با خشونت فراوان باشیم، آن هم در پسزمینهای از رازهای فراوان و یک خط داستانی پیچیده.
داستان سریال آنطور که در قسمت اول ارائه میشود، دربارۀ مردی به اسم هیگان است که با همسر و فرزندش در خانهای وسط یک مزرعۀ بزرگ در آمریکا زندگی میکند. ظاهرا همه چیز آرام و دوستداشتنی است، اما وقتی خبر قتلهای فجیع و مرموز در شهر به گوش میرسد (مثل همان قتلی که در سکانس ابتدایی میبینیم)، هیگان و همسرش میفهمند که خطر نزدیک است.
کم کم متوجه میشویم که هیگان (مثل مردی که در ابتدای سریال کشته میشود) یک نینجا بوده است اما از دار و دستۀ خود فرار کرده و با هویت و چهرهای جدید به آمریکا رفته تا زندگی آرامی را آغاز کند. اما حالا همکاران سابقش برگشتهاند تا نینجاهای فراری را به قتل برسانند.
روز مبادا خیلی زود از راه میرسد؛ نینجاها مزرعۀ هیگان را پیدا میکنند و در یک حملۀ شبانه، همسر و فرزند او را میکشند؛ خود هیگان هم ظاهرا کشته میشود اما بعد از ۲۴ ساعت در سردخانه دوباره زنده میشود. حالا او هیچ هدف و کاری در زندگی ندارد جز انتقام گرفتن از اربابان قبلی که خانوادهاش را نابود کردهاند.
وقتی روند انتقامگیری هیگان آغاز میشود، تازه میفهمیم که با چه اعجوبه و ماشین کشتاری طرف هستیم، یک جور «جان ویک» نینجایی، با قدرتهای خارقالعاده که انگار هیچ چیز جلودارش نیست و چیزی به عنوان مرگ را نمیشناسد.
یکی دو شخصیت فرعی هم در قسمت اول معرفی میشوند که میتوانند مسیر داستانی فرعی و جذابی را به سریال اضافه کنند؛ از جمله دو مامور اف بیآی که به دنبال کشف راز قتلها هستند و به همین منظور هیگان را از زمانی که وارد بیمارستان میشود زیر نظر میگیرند.
سونگهو پارک کارگردانی است که در «جوجوتسو کایسن» نشان داد چقدر در ساخت و پرداخت صحنههای مبارزه مهارت دارد؛ صحنههایی که مبارزه را مانند یک جور رقص چشمنواز و خونین به تصویر میکشیدند؛ افزون بر اینکه همۀ این صحنهها در دل یک خط داستانی گیرا جای گرفته بودند. «نینجا کامویی» هم در قسمتهای ابتدایی نشان میدهد که همان حال و هوا را دارد و احتمالا برای طرفداران «جوجوتسو کایسن» ناامیدکننده نخواهد بود.
یک نوع حال و هوای غمانگیز در قسمتهای ابتدایی سریال وجود دارد که مربوط به خاطرۀ زن و فرزند از دست رفتۀ هیگان است؛ اما این باعث نمیشود که فضای سریال به طور کلی رخوتآور و مغموم باشد؛ این در واقع فقط یک بستر احساسی برای شکلگیری یک ماشین انتقامجوی خشن است که قرار است حسابی خون به پا کند!
آنطور که اعلام شده، این انیمه در مجموع ۱۲ قسمت خواهد داشت و این به نظر نکتۀ مثبتی میرسد زیرا معلوم میشود قرار نیست شاهد تلف کردن وقت یا کش پیدا کردن موضوع خاصی باشیم؛ آنچه پیش رو داریم همین است: یک ماجراجویی جمع و جور و جان ویک گونه برای مردی که میخواهد یک دار و دستۀ بزرگ و مرموز از تبهکاران را از پایین تا بالا قتل عام کند.