۱۵ شاهکار سینمایی دلهرهآور/ تصاویر
برای بسیاری، این فیلمها مخاطب را هیجانزده میکنند، تماشاگر را دائماً در حدس زدن نگه میدارند، و به ما اجازه میدهند با شخصیتها در موقعیتهایی که امیدواریم هرگز در آن قرار نگیریم همدردی کنیم. در ادامه این فهرست ۱۵ فیلم استرسزا و اضطرابآور تاریخ سینما را رتبهبندی کرده ایم.
اول صبح؛ گاهی اوقات، برای ریلکس کردن، استراحت پس از یک روز طولانی، یا برای منحرف کردن خود از عوامل استرسزای دنیای واقعی، به تماشای فیلم روی میآوریم. برخی از بینندگان حتی فیلم میبینند تا راحتتر به خواب بروند. از طرف دیگر، فیلمهایی وجود دارند که سطح استرس را افزایش میدهند، باعث میشوند کف دستهای شما عرق کند و ضربان قلب شما را به شدت بالا میبرند. هدف این فیلمها جلب توجه شما و تجربه تنشی مشابه با افراد روی پرده است. برای برخی، فیلمهایی که به شما اضطراب و استرس وارد میکنند میتوانند از لحاظ احساسی کمک کننده نیز باشند و باعث شوند تقلاها و مشکلات دیگران باعث احساس آرامش شما شود.
اشتباه نکنید، لذتی در این فیلمها وجود دارد که شما را مضطرب میکند. برای بسیاری، این فیلمها مخاطب را هیجانزده میکنند، تماشاگر را دائماً در حدس زدن نگه میدارند، و به ما اجازه میدهند با شخصیتها در موقعیتهایی که امیدواریم هرگز در آن قرار نگیریم همدردی کنیم. در ادامه این فهرست ۱۵ فیلم استرسزا و اضطرابآور تاریخ سینما را رتبهبندی کرده ایم.
۱۵- Inglourious Basterds (۲۰۰۹)
فیلم حرامزادههای بیشرف که به طور ویژهای به خاطر صحنه آغازین پر تنشاش شناخته میشود، کارگردانی کوئنتین تارانتینو را در بهترین شرایط خود در اختیار دارد. بخشی تاریخ آلترناتیو و بخشی کمدی سیاه، این فیلم یکی از اضطرابآورترین فیلمهای تارانتینو است. به طور خاص، صحنههای بازجویی آن (با حضور کریستف والتز در نقش یک افسر اس اس نازی به نام هانس لاندا) به قدری پرتنش و استرس زاست که تحمل آن دشوار است. برای لحظاتی متوقف کردن پخش فیلم و نفس کشیدن آماده باشید.
تنش و اضطراب این فیلم اغلب نادیده گرفته میشود، به خاطر میمهای زیادی که پس از اکران آن ساخته شد، جوسازی عامدانه آن، و لحظات و بازیهای به شدت باکیفیت و هیجان انگیز. با این حال، یک تنش فراگیر در کل فیلم وجود دارد که باعث میشود آن را در این فهرست جای دهیم. با توجه به فیلمهای اضطرابآور زیادی که تارانتینو در کارنامه هنری خود دارد، این فهرست بدون اشاره به استرس زاترین فیلم این کارگردان اورجینال، ناقص به نظر میرسید.
۱۴- Punch Drunk Love (۲۰۰۲)
سومین فیلم پل توماس اندرسون بزرگ، با نام عشق پریشان، آدام سندلر در یکی از نقشهای دراماتیک نادر و بینقص خود دارد. سندلر نقش بری ایگان، یک کارآفرین آشفته و نه چندان موفق را بازی میکند که به طور خلاصه، یک آشفتگی مطلق است. اگرچه اضطراب اجتماعی شدید ایگان تماشای این فیلم را دشوار میکند، فیلم با برداشت منحصر به فرد خود از ژانر عاشقانه دارای لبه نرمی است.
Punch Drunk Love که با شوخیهای تاریک متعدد خود بین سینمای هنری و جذابیت جریان اصلی سینما قرار میگیرد، برای کسانی که تنها به دنبال یک تجربه اضطرابآور صرف نیستند نیز چیزهای زیادی در خود دارد. این فیلم همچنین با تحسین منتقدان و طرفداران روبرو شد و امتیاز ۷۹ درصد تازگی از منتقدان و ۷۷ درصد از جانب مخاطبان را دریافت کرده است.
۱۳- Krisha (۲۰۱۵)
کریشا فیلمی کمتر دیده شده اما بسیار باکیفیت و اولین فیلم کارگردانتری ادوارد شولتز است. این فیلم یک گزینه عالی برای تماشا در تعطیلات است، فیلمی که جنبه تاریک گردهماییهای خانوادگی را از منظر یک مادر به شدت مضطرب، به نام کریشا نشان میدهد. او که مدتها از خانواده و پسرش دور افتاده بود، یک سال برای روز شکرگزاری بازمی گردد تا روابط خود را احیا کند.
این فیلم همچنین به موضوعات مرتبط با سوء مصرف مواد مخودر میپردازد، جایی که کریشا برای رستگاری سعی میکند ثابت کند که پاک مانده است و برای تجربه زندگی جدیدش مصمم است. تنش از تضاد کسانی ناشی میشود که میخواهند مادر/مادبزرگشان آن شخص دوستداشتنی باشد که به خاطر سالها مصرف مواد مخدر از آنها گرفته شده است، در حالی که دیگران با چنین دیدگاههایی مخالف هستند. این باعث میشود که این گردهمایی محلی برای بروز و افشای نارضایتیها باشد، و سبک روایت آن طوری است که کریشا به یکی از پر استرسترین فیلمهایی تبدیل میشود که تاکنون دیده اید.
۱۲- Audition (۱۹۹۹)
عشق میتواند زبانی دشوار برای درک باشد، و گاهی اوقات یک «دوستت دارم» میتواند به اندازه یک جدایی ناراحتکننده باشد، زمانی که قدرت پشت آن کلمات توسط دیگری درک نشده یا به اشتباه تعبیر شود. این نقطه ورود به فیلم آزمون بازیگری است، جایی که مردی بیوه تصمیم میگیرد برای یافتن همسر جدیدش یک آزمون بازیگری جعلی برگزار کند، و اگرچه آسامی توجه او را جلب میکند، اما نگرانی دوستش در مورد شخصیت گوشه گیر و ساکت آسامی در نهایت درست از آب در میآید.
در حالی که ساختن روایت آن مدتی طول میکشد، سرانجام مشخص میشود که این دو تفاسیر بسیار متفاوتی از نوع کلمات گفته شده داشتهاند که با حقیقت بنیادین و وحشت احتمالی در مورد گفتگو و نحوه تفسیر ما از دیگران به خوبی سازگار است. با این حال، جایی که واقعاً باعث اضطراب مخاطب میشود، شدت احساسات آسامی و آشکار شدن کارهای وحشتناکی است که او در گذشته برای کنار آمدن با سابقه سوء استفاده از خود انجام داده است. این پیش درآمدها شرایط را برای اوج داستان فراهم میسازد که آنقدر وحشتناک است که مخاطبان نمیتوانند آن را تماشا کنند. Audition فیلمی است که برای همیشه با شما میماند و تماشای آن برای کسانی که به دنبال فیلمهایی هستند که مخاطب را مضطرب میکند ضروری است.
۱۱- Rosemary’s Baby (۱۹۶۸)
بچه رزماری به خاطر روشی که احساسات پارانویایی را به شخصیتهایش و مخاطبانش القا میکند قابل توجه است. در این فیلم شخصیت رزماری را در دوران بارداری سخت و به ظاهر فراطبیعیاش دنبال میکنیم. وقتی او شروع به ظنین شدن به حضور یک گروه فرقه مانند در ساختمان آپارتمانش میکند، همه شخصیتهای دیگر فیلم، از جمله شوهر خود رزماری، با هم همکاری میکنند تا او را متقاعد کنند که دیوانه شده است.
اضافه کردن تمایل یک مادر برای محافظت از فرزندش و این که توان مادری کردن او به چالش کشیده میشود، مطمئناً در بین مخاطبان خاص قابل درک است، اما فیلم آنقدر عالی روایت شده است که ایجاد احساسات شدید را فقط به مادران محدود نمیکند. این فیلم همچنین قدرت ژانر ترسناک را در اتخاذ رویکردی روانشناختی برای ساخت داستان خود به اثبات میرساند، کیفیتی که آن را در میان فیلمهای با فضای ترسناک و آرام سوز بسیار تاثیرگذار و برجسته ساخت. بسیاری از فیلمهای اضطرابآور امروزی مدیون فیلم Rosemary’s Baby هستند.
۱۰- Stoker (۲۰۱۳)
کارگردان چان وو پارک با آثار تکان دهنده و در عین حال درونگرایانه مانند Sympathy for Lady Vengeance و Old Boy در زادگاهش کره جنوبی نامی برای خود دست و پا کرد. او به لطف پروژههای اخیری مانند The Handmaiden و Decision to Leave همچنان یک قدرت فیملسازی است. پارک بدون شک استاد سینمای اضطرابآور است و بسیاری از آثار او برای کسانی که به دنبال چنین حسی هستند قابل توجه است. با این حال، داستان او از خانوادهای در حال زوال، یک «عموی» ترسناک و یک مسیر بلوغ نادرست، استوکر را به فیلمی دست کم گرفته شده در آثار این کارگردان برجسته تبدیل میکند.
استوکر از بازیگران فوق العادهای برخوردار است و اعضای خانواده فیلم متشکل از بازیگران برجستهای مانند میا واسیکوفسکا، نیکول کیدمن و متیو گودی است. تماشای این موضوع که چطور آنها از ناامنیهای یکدیگر تغذیه میکنند و همدیگر را مورد سوء استفاده قرار میدهند، یک حس ناخوشایند دائمی را در خانهای دورافتاده و خواب زده آنها ایجاد میکند که هر سه شخصیت در آن ساکن هستند. تماشای تصاویری از شخصیت متیو گودی که موفق میشود تا حد زیادی به شخصیت میا نزدیک شود، دشوار است. با این حال، بزرگترین هایلات فیلم جایی است که نیکول کیدمن به دخترش میگوید «بیصبرانه منتظر دیدن دنیا هستم تا تو را نابود کند». همه چیز آنقدر ناخوشایند و فروپاشیده است که سخت است آن حس اضطراب را درک نکرد، زمانی که نظارهگر سه شخصیتی هستیم که رفته رفته مقابل یکدیگر قرار گرفته و برای خواستههای خودخواهانه خود میخواهند از دیگری سوء استفاده کنند.
۹- The Uncle (۲۰۲۲)
بودن در دوران تعطیلات در کنار خانواده میتواند به اندازه کافی استرسزا باشد، اما فیلم عمو ساخته دیوید کاپاک و آندریا ماردسیچ این رویداد را به یک اتفاق روزمره برای خانوادهای بدبخت تبدیل میکند که برای زنده ماندن مجبور به اطاعت از هوسهای عموی خود هستند. از آمادهسازی روزانه بوقلمونهای در حال بو گرفتن برای درست کردن یک «شام باشکوه» گرفته تا ویدیوی خانوادگی عجیب صحنهسازی شده با رقص و دست تکان دادنهای با صورت بیروح به دوربین، عمو از همان اوایل فیلم استرسزا میشود، زمانی که فرضیه تعطیلات بیپایان تثبیت میشود.
فیلم عمو همچنین به شکلی بینقص بر اساس غرابت اولیه خود به چیزی بسیار شومتر تبدیل میشود، زیرا هر دیدار ناخوشایندی فاش میکند که دلیل تحمل این سوء استفاده دورهای توسط خانواده چیست. همچنین زمینه سیاسی ظریفی برای کسانی که به دنبال عمق بیشتری هستند از این فیلم ساتع میشود، اما عمو یکی از آن فیلمهایی است که قبل از تماشایش هر چه کمتر بدانید، بهتر است. با این وجود، استرس و اضطرابزایی آن تضمین شده است.
۸- Swallow (۲۰۱۹)
اکثر مردم حتی نمیتوانند تمایل به مصرف اشیاء غیرخوراکی را درک کنند، با این حال وضعیتی که به نام پیکا شناخته میشود دقیقاً همین است و افراد مبتلا به خود را مجبور میکند طیف گستردهای از چیزهایی را که غذا در نظر گرفته نمیشود بخورند. فیلم بلعیدن یک مورد شدید از این اختلال روانی را به تصویر میکشد، اما قطعاً این واقعیت را به شکلی کمتر آسیبزا (از لحاظ روانی برای مخاطب) به تصویر نمیکشد زیرا تماشاگران این فیلم نظارهگر هانتر (هیلی بنت) در حال خوردن همه چیز از پونز گرفته تا باتری خواهند بود.
در عین حال، فیلم به شکل استثمارگرانهای به این موضوع نزدیک نمیشود و درام مرتبط با دگرگونی شدید شخصیت اصلی فیلم قانع کننده است و این بیماری را به ترکیبی ناگوار از بیکفایتی و نفرت از خود گره میزند. این فیلم در محافل جشنوارهای موفق بود، از جمله برنده بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه در فانتزیا شد. بازی هیلی بنت در نقش هانتر نیز تحسین او از سوی منتقدان را به خاطر نقش چالش برانگیز که مستلزم اجرای دقیق و باجزییات سقوط تکان دهندهاش بود، به همراه داشت. با این حال، در حوزه تهوعآور بودن، مشاهده کسی که سنجاقها را میبلعد و مجبور شد بعداً آنها را به دیگری بدهد، فیلم Swallow را به یکی از استرسزاترین فیلمهایی تبدیل میکند که با آن روبرو خواهید شد.
۷- Good Time (۲۰۱۷)
فیلم اوقات خوش داستان کانی، یک تبهکار خرده پا را دنبال میکند که به دنبال یک دزدی ناموفق از بانک، تلاش دارد تا برادرش را که از نظر ذهنی عقب مانده است، از زندان آزاد کند. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، برنامههای کانی طبق نقشه پیش نمیرود و عواقب اعمال او بر همه اطرافیانش تأثیر میگذارد. فیلمهایی با موضوع قهرمانهای ناقص و مشکل دار بسیار رایج هستند، اما بازی حیرتانگیز رابرت پتینسون در نقش کانی این فیلم را واقعاً خاص میکند.
وقتی به دنبال فیلمهایی میگردید که به شما اضطراب میدهند، Good Time یک فیلم استرس زای واقعی است که باعث میشود ناخنهایتان را بجوید. سرعت دیوانهوار و موسیقی متن دلهرهآور آن شما را از ابتدا تا انتها روی لبه صندلی خود نیمخیز نگه میدارد. این کیفیت استرسزا به دلیل توانایی برادران سفدی در تصویرسازی بینقص از جریان زندگی واقعی نیز هست. بیشتر فیلم حول یک نیاز ساده به پیدا کردن مواد مخدر برای به دست آوردن پول میچرخد، اما نحوه روایت شدن داستان و هر تعامل شخصیت رابرت پتیسون لایه خاصی از اضطراب و تنش را با خود به همراه دارد که به پیچیدگی فریبنده داستان میافزاید.
۶- Misery (۱۹۹۰)
فیلم میزری از رمانی نوشته استیون کینگ اقتباس شده است، اما بینندگانی که انتظار وحشت سریع را دارند ممکن است تعجب کنند که آن را قویتر و سازمان یافتهتر از بسیاری از کارهای دیگر کینگ پایهگذاری بیابند. این فیلم داستان یک رماننویس موفق رمانهای عاشقانه به نام پل شلدون را روایت میکند که توسط بزرگترین طرفدارش، آنی ویلکس، از یک تصادف رانندگی نجات مییابد.
در ابتدا، آنی مانند یک پرستار مهربان و مفید به نظر میرسد، اما به سرعت مشخص میشود که او فردی عمیقاً (و به شکلی خطرناک) بیثبات است. تصویرسازی فیلم از بیثباتی ذهنی آنی و درماندگی پل، تجربهای پرتنش و اضطرابآور را ایجاد میکند. چند صحنه اضطرابآور از این فیلم حتی وارد فرهنگ عمومی نیز شدهاند، و به محض اینکه آنی چکش را بیرون آورد، مخاطبان متوجه خواهند شد که چه چیزی در راه است، اما همچنان آن درد شدیدی که در آستانه رخ دادن است را احساس خواهند کرد.
۵- Perfect Blue (۱۹۹۸)
در حالی که ممکن است برخی وجود یک فیلم انیمیشن در این لیست را گیج کننده بدانند، شاهکار انیمیشنی آبی تمام عیار از ساتوشیکان یکی از پرتنشترین و ناراحت کنندهترین فیلمهای انیمیشنی است که تاکنون ساخته شده است. این فیلم با کاوش در خطرات ستاره شدن، زوال ذهنی یک عضو گروه موسیقی پاپ به نام میما را دنبال میکند که اکنون به بازیگری روی آورده است، در حالی که او با یک تعقیبگر عصبانی برخورد میکند و او را تحت فشار قرار میدهند تا تمایلات و کشش جنسی خود را برای نمایش بر پرده سینما و مجلات برجستهتر سازد.
ساختار انتزاعی داستان به اضطراب تماشای آن اضافه میکند، در شرایطی که سقوط روانی آهسته میما به شکل تکههای مجزایی روایت میشود که بین رویدادهای واقعی و پارانویای او محو میشوند. همچنین این رویکرد منجر به تسخیر میما توسط یک همزاد میشود، که در یک لحظه واقعاً شگفتانگیز از دیوانگی، با نسخهای غرق در خون از خود «دیدار» میکند و میپرسد: «ببخشید، شما کی هستید؟» نکات برجسته بسیار دیگری در سراسر این فیلم وجود دارد و به نظر میرسد که همه چیز این فیلم، حتی موسیقی متن دلخراش آن به شکلی بینقص برای ایجاد اضطراب طراحی شده است. این فیلم همچنین تأثیر زیادی بر قوی سیاه ساخته دارن آرنوفسکی داشت و او به خاطر شباهت داستانی دو فیلم، حتی حقوق انیمیشن آبی تمام عیار را خرید تا بتواند فیلم خود را بسازد.
۴.۱۲۷ Hours (۲۰۱۰)
فیلم ۱۲۷ ساعت به کارگردانی دنی بویل، فیلمساز انگلیسی، داستان واقعی تکان دهنده آرون رالستون را روایت میکند، کوهنوردی که دستش زیر یک تخته سنگ در درهای دورافتاده در یوتا گیر افتاده است. این فیلم روایتگر پنج روزی است که او صرف تلاش برای رهایی خود کرده است و تقلاهای زیادی را که برای زنده ماندن انجام میدهد. این فیلم تقریباً به طور کامل بر روی شخصیت جیمز فرانکو متمرکز است، در شرایطی که او سعی میکند به روشهای مختلف با این وضعیت کنار بیاید که منجر به تصمیم گیری ترسناک او در انتهای فیلم میشود.
کلاستروفوبیا یا ترس از فضاهای تنگ و تاریک تقریباً ۷.۷ تا ۱۲.۵درصد از جمعیت انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد که باعث میشود ترس از فضاهای تنگ به یکی از رایجترین فوبیاهای مردم تبدیل شود. آنهایی که از فضاهای تنگ میترسند، این فیلم را اضطرابآورترین فیلم در این فهرست میدانند، زیرا اتفاقات فیلم تقریباً به تمامی در فضاهای تنگ روایت میشوند. در عین حال، خشونت و زمختی وضعیت مطمئناً تقریباً هر بینندهای را تکان خواهد داد، به خصوص با بازی قانع کننده فرانکو از اضطراب، درد و ترس در یک موقعیت پرتنش و خطرناک.
۳- It Follows (۲۰۱۴)
در حالی که فیلم تعقیب میکند مطمئناً یک فیلم ترسناک است، اما پر از جامپ اسکرهای پر زرق و برق یا هیولاهای ترسناک نیست. در عوض، ترس از تعقیب شدن را به تصویر میکشد. هیولای فیلم، اگر حتی بتوان آن را هیولا نامید، همین ترس است. این ترس شکلهای مختلفی دارد، اما هر کدام یک چهره وهمآور و انساننما است که همیشه حاضر و در حال تعقیب است. توانایی آن در تغییر شکل برای پنهان کردن شکل خود و غافلگیر کردن قربانیان، نیز بر این اضطراب افزوده میشود.
حس دائمی ترس اجتنابناپذیر قطعاً این شرایط را تشدید کرده و از مفهوم «اضطراب زاست زیرا یک فیلم ترسناک است» فراتر میبرد، بهویژه زمانی که به نقاشی پرترهای دلسوزی برانگیز از قهرمان داستان جی (مایکا مونرو) توجه میکنیم. این فیلم همیشه در میان طرفداران ژانر و کلی فیلم محبوب باقی مانده است، و بسیاری خواهان ساخت دنبالهای هستند که بر اساس چارچوب شگفتانگیزی که دیوید رابرت میچل ارائه کرده است. مطمئن هستیم که اگر کسی یا کسانی بتوانند همان میزان از تنش را به تصویر بکشند، دنباله این فیلم نیز یکی از اضطراب آورترین فیلمهای ژانر ترسناک خواهد بود.
۲- Kotoko (۲۰۱۱)
دانستن اینکه یک شخصیت از همان ابتدا محکوم به فنا است، همیشه یک تجربه ناخوشایند است، اما کوتوکو عناصر متفاوت بسیاری را پیادهسازی میکند تا مخاطب را در صف جلو و محور صحنه زوال ذهنی یک مادر جوان قرار دهد. شروع فیلم با یک مصیبت تخیلی که در آن او موارد تکراری خشونتآمیز دیگران را میبیند، فقط شروع ماجراست. تلویزیون همان تصاویر خشونتآمیز و تهوعآور را تکرار میکند تا پارانویای او نسبت به دنیای بیرون را منتقل کند، او رابطه خشونتآمیزی را آغاز میکند که در آن شریک زندگیاش به او اجازه میدهد تا با کتک زدن وحشیانه او ناراحتیهای خود را برطرف کند و وسواس او نسبت به فرزندش که از او گرفته شده است باعث وسواس فکری بسیار پرتنش و ترسناکی میشود.
با تمام این عناصر هیجانانگیز و احساسی، این فیلم موفق میشود حس ناراحتی و اضطراب را واقع گرایانه نگه دارد، در شرایطی که احساسات و طغیانهای رفتاری قهرمان داستان هنوز در آرزوهایی مانند مادر شدن و تایید شدن در دنیایی است که فکر میکند به او پشت کرده، قابل درک و معتبر به نظر میرسند. داستان این فیلم توسط بازیگر/نوازندهای به نام کوتوکو نوشته شده است که نقش اصلی را نیز بر عهده دارد و کارگردانی آن را شینیا تسوکاموتو، کارگردان تحسین شده ژاپنی بر عهده دارد که نقش دوست پسر کوتاه مدت این مادر محزون را بازی میکند. جدایی این دو کمال محض است، با مهارت تسوکاموتو در خلق سناریوهای پرتنش و ناراحت کننده، به خوبی با دید کوتوکو از یک زن در لبه نابودی، به شکلی بینقص ترکیب میشود.
۱- Uncut Gems (۲۰۱۹)
دومین فیلم این فهرست که توسط برادران سفدی ساخته شده است، جواهرات تراش نخورده، آدام سندلر را در نقشی که احتمالاً بهترین نقش دوران حرفهای او است، نشان میدهد. شخصیت او، هاوارد رتنر، به طرز ویرانگری به قمار اعتیاد دارد و ما شاهد عواقب این اعتیاد هستیم، جایی که بدهیهای رتنر افزایش یافته و برایش دردسرساز میشوند. اضطراب و استرس هاوارد در تمام طول روایت فیلم قابل لمس است، در شرایطی که او دائماً در آستانه فاجعه است.
استفاده فیلم از نماهای نزدیک و فیلمبرداری پرتنش و دیوانه کننده، مخاطب را در درون ذهن هاوارد قرار میدهد و باعث میشود حالت عاطفی عصبی فزاینده او را احساس کند. هیچ فیلم دیگری در این فهرست به اندازه این فیلم در ایجاد تنش و استرس در مخاطب موفق نیست. تماشاگران مضطرب ممکن است تحمل آن را غیرممکن بیابند، اما برای کسانی که این اضطراب و تنش را تا انتهای فیلم تاب میآورند، تجربهای ارزشمندی است. همه اینها آنقدر خوب ساخته و اجرا شده است که Uncut Gems انتخاب آسانی برای انتخاب برتر ما برای کسانی بود که به دنبال استرسزا و اضطراب آورترین فیلمهای تاریخ سینما هستند.