چرا خاطرات نوزادی را به یاد نمیآوریم؟
ناتوانی در به خاطر آوردن نخستین سالهای زندگی فراموشی نوزادی نامیده میشود. اما علت آن چیست؟
اول صبح؛ لبخند مادرتان به صورت شما وقتیکه نخستین کلمه را به زبان میآورید یا بوی شمع روی کیک دومین سال تولد، خاطرات خوشی هستند که مردم دوست دارند تا ابد در ذهن نگه دارند.
اما تقریبا هیچکسی نمیتواند خاطرات سالهای اولیه کودکی را به خاطر آورد؛ پدیدهای که از آن با عنوان فراموشی نوزادی یاد میشود.
چرا این خاطرات اولیه را فراموش میکنیم؟ علتش آن نیست که کودکان در سالهای اولیه اطلاعات را ذخیره نمیکنند. بلکه علتش احتمالا این است که در آن سن مغز ما هنوز به گونهای عمل نمیکند که اطلاعات را در الگوهای عصبی پیچیدهای که به عنوان خاطرات میشناسیم، بستهبندی کند.
تا سنین بین ۲ تا ۴سالگی کودکان از «حافظه اپیزودی» – حافظه مرتبط با جزئیات یک رویداد – بیبهرهاند. این خاطرات در بخشهای مختلف سطح یا قشر مغز ذخیره میشوند. مثلا حافظه صدا در قشرهای شنیداری در دو طرف مغز پردازش میشود، درحالیکه حافظه بینایی در قشر دیداری در پشت سر پردازش میشود. یک ناحیه از مغز به نام هیپوکامپ همه این نواحی پراکنده را به هم میچسباند.
پاتریشیا بائر، استاد روانشناسی در دانشگاه اموری، میگوید: «اگر به قشر مغزتان به مثابه بستر یک گل نگاه کنید، در سراسر تاج سرتان گل روییده است. هیپوکامپ خیلی منظم در وسط مغزتان جای گرفته است و مسئول نگه داری همه آن گلها در کنار هم و پیچیدن آنها مثل دسته گل است.»
حافظه یک دسته گل است؛ یک الگوی عصبی از پیوندها در بین بخشهای مختلف مغز است که حافظه در آنها ذخیره میشود.
نورا نیوکامب، استاد روانشناسی در دانشگاه تمپل در فیلادلفیا، میگوید: «کودکان تا سن ۲ تا ۴سال نمیتوانند اپیزودهای دقیقی ثبت کنند، علتش آن است که تازه در این سنین است که هیپوکامپ شروع میکند به پیوند برقرار کردن بین قطعات اطلاعات.
نیوکامب میگوید برای کودکانی که در این طیف سنی هستند، حافظه اپیزودیک ضروری به نظر نمیرسد زیرا این سنی است که کودک تازه مشغول یادگیری درباره جهان است.
«به نظر من هدف اولیه از دو سال اول زندگی کسب اطلاعات معنایی است و از این نقطه نظر حافظه اپیزودیک درحقیقت میتواند مخل باشد.»
اما نظریه دیگری هم هست که میگوید ما این خاطرات را ذخیره میکنیم اما بعدها نمیتوانیم آنها را به خاطر بیاوریم. مثلا مطالعهای که در سال ۲۰۲۳ در نشریه Science Advances منتشر شده است، نشان میدهد که خاطرات فراموششده کودکی را میتوان در موشها با تحریک مسیرهای عصبی مرتبط با آن خاطره به کمک نور احیا کرد.
نویسندگان نخست به بررسی عوامل رشدی که میتوانند روی فراموشی نوزادی اثر بگذارند پرداختند. آنها دریافتند موشهایی با ویژگیهای اختلال طیف اوتیسم قادر بودند خاطرات مربوط به روزهای اولیه زندگیشان را به خاطر بیاورند.
برای اوتیسم علل مختلفی بیان شده اما یکی از علل آن فعالیت بیشازاندازه سیستم ایمنی مادر در دوران حاملگی است. برای همین محققان برای آنکه موشهایی با اختلال اوتیسم تولید کنند، سیستم ایمنی مادر را در بارداری تحریک کردند.
نویسنده این پژوهش، توماس رایان، دانشیار بیوشیمی در دانشگاه ترینیتی در ایرلند میگوید: «این یافتهها نشان میدهد که فعالسازی سیستم ایمنی در دوران بارداری وضعیت مغز را تغییر میدهد که درنتیجه «کلیدهای فراموشی» ذاتی و در عین حال برگشتپذیر ما را که تعیین میکنند آیا فراموشی دوران نوزادی رخ خواهد داد یا نه، تغییر میدهند. »
این تحقیقات فعلا روی موشها انجام شده اما میتواند درک ما از چگونگی کارکرد حافظه را تغییر دهد.