فال حافظ ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۳/ سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
دیوان اشعار حافظ، به ویژه به دلیل پیوندی که با قرآن کریم دارد، همیشه برای ایرانیان کتابی محترم و حتی مقدس بوده است. این تقدس و جنبۀ معنوی باعث شده که در سنت ما تفال زدن به دیوان این شاعر عارف امری مرسوم و موجه باشد.
خود حافظ نیز دلیل زیبایی بینظیر اشعارش را پیوند آنها با قرآن کریم میدانست: «ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ، به قرآنی که اندر سینه داری». بیجهت نیست که مردم ایران نیز این شاعرِ حافظ قرآن را «زبان غیب» قلمداد کرده و گاهی برای کشف رازهای زندگی به دیوان اشعار او تفال زدهاند.
تفال امروز دهم مهر ماه سال ۱۴۰۳ به دیوان لسانالغیب را در اینجا میخوانید:
سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ
به جلوه گل سوری نگاه میکردم
که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ
چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور
که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ
گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم
نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ
زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن
دهان گشاده شقایق چو مردم ایغاغ
یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ
نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمتدان
که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ
تفسیر عرفانی:
۱- بدان که این نیت، عاقبتی دلانگیز و سرور آفرین دارد. به شرط آنکه مغرور نشوی و به همه التفات و توجه و مهر داشته باشی. تا اشکی را برطرفسازی و دلی را بدست آوری.
۲- از سخن بد اندیشان و سرزنش کنندگان و حسودان، مطلقاً ناراحت نشو، زیرا آنان چشم ترقی و تعالی تو را ندارند. اگر به کار آنها توجه کنی، از پیشرفت باز میمانی و آنها گوی سبقت را میربایند.
۳- نشاط عیش عشرت و جوانی را، چون گل غنیمت بدان، زیرا ما برای خبر رساندن و آگاه کردن، وظیفهای نداریم. بلغ ما علیک فان لم یقبلو انما علیک.
تعبیر غزل:
وقت آن رسیده که حصاری را که به دور خود کشیدهاید بشکنی و قدم به بیرون بگذاری. به اطراف خود خوب نگاه کن، هریک از مخلوقات خداوند به زبان حال خود به تو نهیب میزنند که دوران جوانی همچون عمر گلها کوتاه است و تو باید لحظه به لحظه آن را ارزشگذاری و از آن نهایت استفاده را ببری.