آسیب روانی را در کودکان چگونه تشخیص بدهیم؟
آسیب روانی در کودکان اختلالی جدی است که پیامدهای آن در بزرگسالی بیشتر خود را نشان میدهند. با شناخت علایم، علل و شیوههای درمان این اختلال در کودکی فرایند رشد آن را متوقف کنیم و از تباه شدن آینده فرزند خود جلوگیری کنیم.
اول صبح؛ آسیب روانی یا سایکوپاتی در کودکان اختلالی جدی است که ارزشش را دارد، در موردش صحبت کنیم. آسیب روانی به طور خاص میزان قابل توجهی از تخریب، پرخاشگری و ضد اجتماع بودن در حد ارتکاب اعمال مجرمانه را در بردارد.
پژوهشگران با بررسی علایم و نشانههای آسیبهای روانی در بزرگسالان به این نتیجه رسیدهاند که شناسایی علائم و نشانههای سایکوپاتی در دوران کودکی بسیار مهم است؛ آنان نشان میدهند که چطور این علایم به مرور زمان از کودکی تا بزرگسالی رشد میکنند.
در این جا برآنیم تا بر دو نکته تاکید کنیم. اول اینکه نرخ بروز جرم و جنایت در جوامع بسیار رو به افزایش است و دوم اینکه سن ارتکاب این جرایم از کودکی شروع میشود.
برخی از دلایل روانپریشی در کودکان
دانشمندان هنوز به طور قطع نمیدانند که دلایل آسیب روانی در کودکان کدامند، اما فرضیهها و نظریههایی در این مورد وجود دارد که مایلیم برخی از آنها را در اینجا با شما به اشتراک بگذاریم. اینها فقط تا حدودی برخی دلایل را توضیح میدهند، اما قطعی نیستند.
نظریههای بیولوژیکی به نقش هورمونها به ویژه هورمون تستوسترون و نیز اختلالات موجود در ساختار مغز اشاره میکنند. نظریههای اجتماعی نیز اصول اخلاقی سست در جامعه را مهم دانسته و آن را عامل تسری این اختلالات در کودکان و بزرگسالان و نیز افزایش آن در جامعه میدانند.
یکی از نظریههای دیگری که امروزه بسیار بر آن تاکید میشود، نظریه تعامل است. این نظریه میگوید که عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی نقش مهمی در ناهنجاریهای آسیب روانی ازجملهعدم همدلی با دیگران یا درک احساسات دیگران دارد
البته مهم است که در زمینه آسیب روانی کودکان به موارد تربیتی هم اشاره کنیم. فاکتورهای اجتماعی و نوع تربیت والدین میتوانند بر رفتار کودکان تاثیر بگذارند. در همین راستا محیطی که کودک در آن پرورش مییابد در تبدیل او به یک مجرم یا حتی یک قاتل زنجیرهای بسیار موثر است.
پژوهشهای دیگری نشان دادهاند که تجربیات اولیه زندگی در کودکان تأثیر مستقیمی بر آسیب روانی آنها دارد. به عنوان نمونه کودکانی که آسیبهای جسمی و جنسی را در کودکی از سرگذرانده اند، بیشتر دستخوش این اختلالات در جوانی یا بزرگسالی میشوند.
علائم اصلی کودکی با آسیب روانی
دکتر رابرت. دی. هیر در سال ۲۰۰۳ علائم اصلی آسیب روانی را چنین فهرست میکند:
ذهنی ساده و سطحی؛ بیشتر تظاهر به انجام کاری میکنند تا اینکه بر انجام کار یا مهارتی متمرکز شوند.
آنها خودمحور و متکبر هستند: سایکوپاتها افرادی بسیار خودشیفته هستند. در نتیجه فقط به فکر رفاه خود و ارضای نیازهای خود هستند. به همین ترتیب، آنها از هنجارهای اجتماعی پیروی نمیکنند. در عوض، آنها فقط از هنجارها و انگیزههای خودشان پیروی میکنند.
میزانی از خودخواهی در هر کودکی بسته به سن او وجود دارد. با این حال، با گذشت زمان، به تدریج رنگ میبازد یا با فرایند یادگیری و بلوغ کودک به سطح عادیتری میرسد و تنظیم میشود. کودکی که شخصیت با آسیب روانی دارد، خودخواهی مداوم نشان میدهد.
علاوه بر این، آنها معمولاً با سرسختی چیزهایی را از دیگران مطالبه میکنند. در نتیجه، آنها به رهبران ترسناک گروههای همراهان خود تبدیل میشوند. این امر با افزایش سن بدتر میشود.
عدم پشیمانی یا احساس گناه: آنها به آسیب رساندن به دیگران اهمیتی نمیدهند. به عبارت دیگر، آنها قادر به تخریبهای بزرگی هستند بدون اینکه احساس پشیمانی داشته باشند. به ویژه، اینعدم پشیمانی به توانایی آنها در توجیه رفتارشان مربوط میشود. بنابراین، آنها از پذیرش مسئولیت اعمال خود اجتناب میکنند.
عدم همدلی: همه این ویژگیها ازعدم همدلی آنها ناشی میشود. آنها هیچ توانایی یا علاقهای به درک احساسات دیگران ندارند. از آنجایی که آنها فقدان عمومی همدلی را نشان میدهند، داشتن روابط عاطفی واقعی برای آنها دشوار یا غیرممکن است.
آنها دروغگو هستند: این افراد سرسخت هستند. حتی وقتی دروغ آنها افشا میشود، دست از دروغگویی بر نمیدارند. در عوض، آنها به تغییر داستان خود ادامه میدهند و شبکه پیچیدهای از دروغها و تضادها را ایجاد میکنند.
درمان آسیب روانی کودکان
در بالا اشاره کردیم که آسیب روانی در کودکان سبب میشود آنها همواره دروغ بگویند. اولین قربانیان آنها معمولا والدین، خواهرها و برادرها و دوستانشان هستند. در شرایط خاصی یاد میگیرند که خشم خود را کنترل کنند، اما در دراز مدت از اجام این کار ناتوانند. همین عامل مهمی است که والدین بتوانند به هنگام و به موقع این اختلال را در فرزندانشان تشخیص دهند.
از آنجایی که آسیب روانی یک اختلال شخصیت است، هنوز درمانهای ممکن بسیار محدودی برای آن وجود دارد. بنابراین، نباید انتظارات زیادی داشته باشیم. بعید است که بتوانیم فرزندمان را به فردی صادق یا وفادار تبدیل کنیم. در واقع، به ندرت آنها ویژگیهای روانی خود را از دست میدهند. ما فقط میتوانیم سعی کنیم آنها را در حد متوسط مدیریت کنیم.
دو جنبه بسیار مهم وجود دارد که باید آنها را در نظر بگیریم تا مشکل آنها را درک کنیم. ابتدا باید نگاهی به محیط کودک بیندازیم. دوم، سنی که والدین یا مراقبان برای اولین بار این اختلال را تشخیص میدهند، بسیار مهم است. در واقع، تشخیص زودهنگام و درمان قبل از هشت یا نه سالگی کودک ممکن است به طور قابل توجهی شانس موفقیت او را افزایش دهد.
یکی از مؤثرترین روشهای درمانی در کودک مبتلا به اختلال آسیب روانی، نظام پاداش و تشویق در صورت نشان دادن رفتاری خوب از سوی او است.
از آنجایی که اخلاق و همدلی در کودکان مبتلا به آسیب روانی رعایت نمیشود، پاداش دادن به آنها به ایجاد همدلی شناختی آنها کمک میکند (دانستن اینکه طرف مقابل چه احساس یا فکر میکند).
در کودکانی که ویژگیهای آسیب روانیشان ناشی از زندگی در یک محیط ناامن یا خانوادهای ناراضی است، جابجایی آنها به محیطی امن و دوستداشتنیتر میتواند به رفع گرایشهای روانپریشی آنها کمک کند.
چگونه با کودکی که نشانههایی از اختلال آسیب روانی را بروز میدهد، رفتار کنیم؟
برخورد با کودکی با این اختلال ممکن است چالشبرانگیز باشد و به تعادل خوبی از درایت، عشق و درمان نیاز دارد. در حالی که نیاز است والدین به صورت حرفهای نقش ایفا کنند، در مدیریت این بیماری بسیار مثمر ثمر هستند.
برخی راهکارها عبارتند از:
روی رابطه خود با کودک کار کنید
عزت نفس کودک را تقویت کنید
اعتماد کودک را جلب کنید
روی مثبت بودن تمرکز کنید و آنها را تشویق کنید
به کودک اجازه دهید روی نقاط قوت خود کار کند
از تحقیر کودک، ایجاد احساس شرم در او و سرزنشاش در حضور دیگران خودداری کنید
اگر روابط درون خانه شما صمیمانه نیست، روی روابط درون خانواده کار کنید تا محیط را برای کودک مثبت و امن کنید.
در پایان پژوهشگران بسیار بر تقویت اعتماد به نفس کودکان تاکید میکنند. محبت و احترام بین والدین و سایر اعضای خانواده و همین رویه در برخورد با کودک آسیبپذیر در درمان این اختلال در کودک بسیار مهم است.