فال حافظ دهم آبان ماه ۱۴۰۳/ بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
دیوان اشعار حافظ، به ویژه به دلیل پیوندی که با قرآن کریم دارد، همیشه برای ایرانیان کتابی محترم و حتی مقدس بوده است. این تقدس و جنبۀ معنوی باعث شده که در سنت ما تفال زدن به دیوان این شاعر عارف امری مرسوم و موجه باشد.
اول صبح؛ خود حافظ نیز دلیل زیبایی بینظیر اشعارش را پیوند آنها با قرآن کریم میدانست: «ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ، به قرآنی که اندر سینه داری». بیجهت نیست که مردم ایران نیز این شاعرِ حافظ قرآن را «زبان غیب» قلمداد کرده و گاهی برای کشف رازهای زندگی به دیوان اشعار او تفال زدهاند.
تفال امروز نهم آبان ماه سال ۱۴۰۳ به دیوان لسانالغیب را در اینجا میخوانید:
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطیای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
قره العین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد
روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد
آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیتهای اول و ششم میفرماید:
* بلبلی رنج کشید و گلی بدست آورد، اما تند باد حوادث و حسد روزگار نابکار، با نیش صد خار، درد و رنج دل او را خسته و مشوش کرد و از بین برد.
دریغ و درد که از چشم زخم و آسیب ماه فلک مه رخسار هلال ابروی من در نهان خانه خاک نهان گردید و جای گزید. حافظ این غزل را در سوگ و ماتم فرزند خود سروده است.
۲- از چشم زخم دیگران بترس و اسرار درون را فاش نساز و به هرکس راز زندگیت را نگو که زندگی خوشی داری و هر روز بهتر از دیروز خواهد شد.
تعبیر غزل:
متاسفانه عزیزی را که با خون دل و رنج بسیار به دست آورده بودی، از دست دادی. رشته کار و زندگی از دستت در رفته و افتاده و نالان شده ای. سختی و رنج، همراهان همیشگی انسانند. گرچه تا او را داشتی قدرش را ندانستی و از او غافل شدی، اما تا خدایی هست نااامیدی معنا ندارد. به خدا توکل کن و از جا برخیز که زندگی هنوز ادامه دارد.