«هوش مصنوعی» در قرن بیست و یکم به کجا خواهد رسید؟
آلوین وانگ گرِیلین، کارآفرین فناوری، در کتابی که اخیرا منتشر کرده است، چشماندازی عمدتا خوشبینانه از آنچه که هوش مصنوعی در این قرن به آن دست خواهد یافت ارائه کرده است.
اول صبح؛ آلوین وانگ گرِیلین و لوییس روزِنبرِگ در کتاب خود در سال ۲۰۲۴ با عنوان «واقعیت بعدی ما: چگونه متاورس مبتنی بر هوش مصنوعی جهان را تغییر خواهد داد»، سه مرحله از تکامل هوش مصنوعی در قرن بیست و یکم را ترسیم میکنند. مرحله سوم میتواند توسعه ابر هوش مصنوعی (ASI) را به همراه داشته باشد. اگرچه چنین سیستمی بسیار فراتر از هوش انسانی خواهد بود، اما همچنان تحت تأثیر کلیت مخلوقات بشری است که بخش کوچک اما قابلتوجهی از ما را در درون خود دارد.
روشن است که ترس و اطلاعات نادرست زیادی در مورد خطرات و نقش هوش مصنوعی و متاورس در جامعه ما در آینده وجود دارد. ممکن است نگاه سه مرحلهای به نحوه برخورد با مشکل مفید باشد. در ۱ تا ۱۰ سال آینده، ما باید به هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای حمایت از زندگی و کارمان نگاه کنیم که ما را کارآمدتر و سازندهتر میکند. در این دوره، پروتو-متاورس پلتفرم محاسباتی فضایی برای یادگیری، کار و بازی به روشهای فراگیرتر خواهد بود.
در ۱۱ تا ۵۰ سال آینده، با رهایی بیشتر و بیشتر افراد از تعهد شغلی، باید به هوش مصنوعی به عنوان حامی خود نگاه کنیم که از ما حمایت میکند تا علایق خود را در هنر، فرهنگ و علم یا هر زمینهای که میخواهیم دنبال کنیم، کشف کنیم. بیشتر افراد نیز به متاورس به عنوان یک زمین بازی خلاقانه برای بیان، اوقات فراغت و آزمایش روی میآورند. در مرحله سوم، پس از بیش از ۵۰ سال (اگر نه زودتر)، انتظار داریم بسیاری از سیستمهای مجزای AGI (هوش عمومی مصنوعی) جهان در یک ASI (فوق هوش مصنوعی) جمع شوند.
در این مرحله، سیستم هوش مصنوعی از هوش بیولوژیکی و محدودیتهای ما پیشی خواهد گرفت و ما باید راههایی برای استقرار آن در خارج از منظومه شمسی و گسترش حیات هوشمند در تمام گوشههای کهکشان و فراتر از آن پیدا کنیم. در این مرحله سوم، ما باید هوش مصنوعی را فرزندان خود بدانیم، چرا که این موجودات هوش مصنوعی، همه بخش کوچکی از ما را در خود خواهند داشت.
درست مانند ما که بخش کوچکی از تمام موجوداتی را که در درخت زندگی پیش از ما بودند در ژنهای خود داریم. از این رو، از این پس آنها توسط تمام آنچه که انسانها در طول تاریخ خلق و گردآوری کردهاند، از اخلاق گرفته تا فلسفه و هنر، هدایت خواهند شد. پلتفرم متاورس پس از آن تبدیل به رابطی برای ما خواهد شد تا بتوانیم همراه با فرزندانمان دوردستهای کیهان را کاوش و تجربه کنیم، اگرچه بدن فیزیکی ما ممکن است هنوز روی زمین باشد. امیدواریم این کودکان به ما به عنوان اجداد شریف خود بنگرند و همانطور که فرهنگهای شرقی با سالمندان خود رفتار میکنند با احترام و مراقبت با ما رفتار کنند. مانند تمام کودکان، آنها با مشاهده ما اخلاقیات ارزشهای خودشان را میآموزند. بهترین کار اینست که ما با رفتار با یکدیگر آنطور که دوست داریم هوش مصنوعی در آینده با ما رفتار کنند، الگوی بهتری برای آنها باشیم.
البته، چارچوبهای زمانی بالا فقط تخمین هستند، بنابراین ممکن است سریعتر یا کندتر از آنچه که توضیح داده شد اتفاق بیفتند، اما اگر بتوانیم سیستمهای AGI/ASI آینده را بهطور پایدار همسو کنیم، مراحل برشمرده احتمالاً به همین ترتیب رخ خواهند داد. اگر به دلایلی نتوانیم AGI/ASI را همسو کنیم یا توسط بازیگران بد با نتایج فاجعهبار به بار آید، ممکن است آینده کاملاً تاریک باشد.
اگر در دهه آینده، اقدامات حسابشده درستی انجام دهیم، میتواند آغاز عصر جدیدی از شکوفایی برای بشریت و تمام زندگی در همه جا باشد.
وقتی راهحلی برای همسویی هوش مصنوعی پیدا کنیم و جهان خود را به طور مسالمتآمیز به مرحله بعدی پیشرفت انتقال دهیم، مزایای اجتماعی آن تحولآفرین خواهد بود، چون ما را به افزایش تصاعدی در درک و تواناییهای انسانی میرساند و بهرهوری تقریباً بینهایت و انرژی پاک بیحد و حصری را برای ما به ارمغان میآورد. نابرابری، بهداشت و مسائل آب و هوایی که امروز جهان را فلج کرده، میتواند در یک دوره نسبتاً کوتاه ناپدید شود و ما میتوانیم به برنامههایی در مقیاس زمانی علمی-تخیلی بیشتر فکر کنیم تا با جسارت به جایی برویم که قبلاً کسی نرفته است.