بررسی سریال کرهای «بدترین شیطان»؛ میخکوبکننده از لحظۀ اول
داستان تقابل پلیسهای نفوذی و باندهای تبهکار شاید قصهای کاملا آشنا و تکراری به نظر برسد، اما سریال «بدترین شیطان» (The Worst of Evil) این داستان را به شکلی غافلگیرکننده، متفاوت و فوقالعاده جذاب برای مخاطبش روایت میکند.
اول صبح؛ صحنۀ اول سریال کاملا شوکهکننده است؛ این شاید یکی از خونینترین و خشنترین سکانسهای اکشنی باشد که اخیرا در یک سریال دیدهاید؛ یک راهروی باریک که در آن تعداد زیادی آدم با انواع سلاحها در حال سلاخی همدیگر هستند؛ یک نبرد تمام عیار در محیط بسته که فیلمبرداری و فضاسازی درخشانش شما را بلافاصله میخکوب میکند.
این سکانس فوقالعاده، یک افتتاحیۀ عالی برای داستانی دربارۀ مبارزۀ بیپایان میان باندهای تبهکار و نیروهای پلیس است؛ داستانی که جذابیتش لحظه به لحظه بیشتر میشود و مخاطب را در هر قدم بیشتر مجذوب خودش میکند.
ماجرای سریال ابتدا در دو قلمرو متفاوت جریان دارد که به تدریج به یکدیگر پیوند میخورند. در یک طرف یک دی جی جوان به اسم جونگگی چول قرار دارد که به درخواست رئیس باند تبهکار محلۀ گانگنام، مسئولیت ادارۀ یک کلوپ شبانه را به عهده میگیرد. او بعد از مدتی با رئیس باند به اختلاف میخورد و تصمیم میگیرد با کمک رفقایش رئیس و همراهانش را از بین ببرد و خودش رئیس محله گانگنام شود.
در یک درگیری خونین، رئیس باند کشته میشود اما یکی از نزدیکترین دوستانگی چول هم به قتل میرسد. با در دست گرفتن کنترل گانگنام، گی چول پیش رئیس بزرگ تبهکاران سئول میرود و از او میخواهد ریاست او بر محله را به رسمیت بشناسد و در عوض ماهانه ۵۰ میلیون وون دریافت کند. این پیشنهاد پذیرفته میشود وگی چول تصمیم میگیرد بزرگترین باند قاچاق مواد مخدر را راهاندازی کند.
در طرف دیگر ماجرا یک پلیس دونپایه به اسم پارک جون مو را داریم که به خاطرعدم پیشرفت در کارش همیشه از خانوادۀ همسرش سرکوفت میخورد. همسر او مقام بالایی در ادارۀ پلیس سئول دارد و پایینتر بودن پارک از همسرش همیشه برای او مایۀ تحقیر است.
وقتی پلیس سئول تصمیم به از بین بردن بزرگترین باندهای مواد مخدر میگیرد، قرار میشود یک نفوذی را به درون آنها بفرستند. پارک جون مو کسی است که برای این وظیفه انتخاب میشود. این برای پارک فرصتی است که بتواند با کسب موفقیت، رتبۀ خودش را ارتقا بدهد و بتواند موقعیتی مشابه همسرش داشته باشد. از اینجاست که ماجراهایگی چول و پارک جون مو به یکدیگر پیوند میخورد.
چیزهای زیادی در «بدترین شیطان» هست که تماشای آن را به یک تجربۀ کاملا رضایتبخش تبدیل میکند. بازیگران سریال، خصوصا بازیگران نقشهای اصلی یعنی جی چانگ ووک (در نقش پارک) و ویها جون (در نقشگی چول) فوقالعاده جذاب و گیرا در نقش خودشان ظاهر شدهاند و شخصیتها را برای مخاطب بسیار ملموس و قابل فهم و طبیعی ارائه کردهاند.
میشود گفت از هر چیزی که در یک سریال پلیسی باید باشد، به اندازۀ کافی در «بدترین شیطان» هست؛ از احساسات انسانی مثل همدلی و عشق گرفته تا معماها و غافلگیریهای متعدد، صحنههای اکشن فوقالعاده و ریتم پرشتابی که کل این ماجرای جذاب و پیچیده را در دوازده قسمت یکساعته پیش میبرد.
در مجموع اگر به داستان پلیسهای نفوذی در باندهای تبهکار علاقه داشته باشید، این یکی از بهترین سریالها از این جنس است که میتوانید دنبال کنید.