فیلم «مرد میمونی»؛ وقتی زاغهنشین میلیونر به جان ویک تبدیل میشود
اکران «مرد میمونی» (Monkey Man) به تازگی آغاز شده است؛ فیلمی که منتقدان آن را یک جور «جان ویک در بمبئی» خواندهاند و بسیاری از آنها ظرافتهای سیاسی و اجتماعی آن را در کنار جاذبههای اکشن و بازیهای درخشانش ستایش کردهاند.
اول صبح؛ دِو پتل، بازیگر بریتانیایی هندیتبار که سالها قبل با بازی در فیلم معروف «زاغهنشین میلیونر» به شهرت رسید، حالا در ۳۳ سالگی اولین فیلم خود در مقام کارگردان را به روی پرده آورده است؛ یک فیلم اکشن پر از خون و خشونت و مبارزه که ما را به زیر پوست شبهای یک شهر فاسد میبرد؛ به درون کلوپهای شبانه و باشگاههای مبارزۀ زیرزمینی.
داستان فیلم از زندگی یک کودک و مادرش در یک روستای کوچک جنگلی آغاز میشود؛ مادر برای کودکش قصههایی دربارۀ هانومان (اسطورۀ هندو که شبیه میمون است) تعریف میکند و همه چیز شاد و آرام در جریان است. اما یک مرشد معنوی هندو به اسم بابا شاکتی که از قضا بسیار حریص و طمعکار هم هست چشمش به دنبال زمین این بخش از جنگل است.
بابا شاکتی مرد بانفوذ و ثروتمندی است. او به رئیس پلیس فاسد شهر یاتانا دستور میدهد که روستای جنگلی را به آتش بکشد تا بشود زمین آنجا را تصاحب کرد. اتفاقی که به مرگ مادرِ پسرک و بسیاری دیگر از ساکنان روستا میانجامد.
سالها بعد پسرک بزرگ شده و در شهر به مبارزۀ غیرقانونی برای به دست آوردن پول مشغول شده است. او با نقاب میمون مبارزه میکند و هدفش این است که بتواند با نفوذ به دنیای ثروتمندان شهر، به باباشاکتی نزدیک شود و انتقام خود را بگیرد.
خود دِو پتل فیلم «مرد میمونی» را الهامگرفته از فیلمهای بروس لی، سینمای انتقامی کرۀ جنوبی، اسطورههای هندی و حتی فیلمی از سینمای اندونزی توصیف میکند. یک لایۀ محسوس و نسبتا بارز از انتقاد سیاسی و اجتماعی نیز در فیلم وجود دارد.
اما نکتۀ مهم این است که همۀ این جنبههای مختلف در یک روایت کاملا یکپارچۀ گیرا و میخکوبکننده با هم ترکیب شدهاند؛ روایتی که صحنههای اکشن آن خون را زیر پوست مخاطب به جریان میاندازند و زرق و برق صحنههای کلوپهای شبانهاش چشم را خیره میکنند.
با اینکه داستان فیلم درست مثل مکان آن «هندی» است، اما مرد میمونی در نهایت یک «فیلم هندی» نیست. این دقیقا همانطور که گفتهاند بیشتر یک جور جان ویک است که در یک محیط هندی اتفاق میافتد، البته شاید بشود گفت با عمق و معنایی بیشتر از جان ویک.