۱۰ شخصیت ترسناک فیلم‌های سینمایی که شرور نیستند

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

مرز بین یک ابرقهرمان و یک هیولای سینمایی برای هالک بسیار مبهم است. در طول سال‌ها، از طریق حضورهای او در کمیک‌ها، تلویزیون و فیلم‌ها، مخاطبان دیده‌اند که او چگونه از میان شهرها عبور کرده و با دیگر ابرقهرمان‌ها به مبارزه پرداخته است. همه اینها به دلیل یک ویژگی مرکزی بوده است: خشم غیرقابل کنترل او.

اول صبح؛ وقتی به شخصیت‌های ترسناک در فیلم‌ها فکر می‌کنیم، اغلب ذهنمان به سمت شرورهای کلاسیک می‌رود؛ فردی کروگر، مایکل مایرز، یا هانیبال لکتر. این چهره‌ها که با خباثت‌شان تعریف می‌شوند، در کابوس‌های ما جای دارند و بی‌رحمانه اهداف شوم خود را دنبال می‌کنند. اما گاهی اوقات، ترسناک‌ترین شخصیت‌ها لزوماً همان شرورهای آشکار نیستند. بلکه، آن‌ها در مناطق خاکستری سینما قرار دارند؛ جایی که نیت‌هایشان ممکن است شیطانی نباشد، اما حضور و اعمالشان وحشتی عمیق و ناآرام در دل ما ایجاد می‌کند. این شخصیت‌ها دیدگاه‌های ما را به چالش می‌کشند و ما را وادار می‌کنند بپرسیم: واقعاً چه چیزی باعث می‌شود که کسی یا چیزی ترسناک باشد؟ در این مقاله، به بررسی ده شخصیت ترسناک در فیلم‌ها می‌پردازیم که شرور نیستند، اما با این حال، لرزه بر اندام ما می‌اندازند.

۱۰. بتمن

10

در سطح پایه، بتمن یک میلیاردر است که به دلیل آسیب‌های روانی دوران کودکی خود به شدت کنترل‌گر می‌شود. در هر تجسم سینمایی از شخصیت بروس وین، ما شاهد مرگ والدین او در سنین کم هستیم و او در واکنش به این حادثه، تلاش می‌کند تا در بزرگسالی جمعیت مجرمان را تحت کنترل درآورد. همان‌طور که نسخه رابرت پتینسون از این شخصیت در فیلم بتمن سال ۲۰۲۲ اشاره می‌کند. او با ترساندن جنایتکاران گاتهام به عنوان بتمن، به این کنترل دست پیدا می‌کند. اما این قدرت زیادی است که در دستان یک نفر قرار گرفته است.

نیاز وین به کنترل است که او را به یک شخصیت ترسناک تبدیل می‌کند. تنها چیزی که واقعاً مردم را از بتمن محافظت می‌کند، قطب‌نمای اخلاقی وین است که در چندین رسانه نشان داده شده که گاهی اوقات متزلزل است. در برخی از تجسم‌ها، او با اداره پلیس شهر گاتهام همکاری می‌کند، اما همانند قهرمانان ویجیلانته‌ای با اخلاقیات مبهم دهه ۱۹۷۰، او معتقد است که بالاتر از آن‌ها قرار دارد زیرا روش عدالت‌خواهی او کارآمدتر است. این طرز فکر خطرناکی است و به راحتی می‌توان تصور کرد که بسیاری از نسخه‌های بتمن ممکن است به سوی یک مسیر خشونت‌آمیز و اقتدارگرایانه متمایل شوند.

۹. ای تی

9

فیلم‌های خانوادگی دهه ۱۹۸۰ از به تصویر کشیدن جنبه‌های ترسناک موضوعات خود نمی‌ترسیدند. کلاسیک‌هایی مانند داستان بی‌پایان و بلور تاریک توسط کودکان آن دوران بسیار دوست داشته می‌شدند. اما برخی از صحنه‌های تاریک‌تر این فیلم‌ها نیز تاثیر ماندگاری داشتند. به ویژه به دلیل ترساندن مخاطبان جوانشان. ای تی یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های زمان خود، اثر مشابهی با شخصیت اصلی خود داشت، به‌ویژه در هنگام معرفی این شخصیت.

مخاطبان برای اولین بار واقعا با‌ای تی ملاقات می‌کنند. زمانی که الیوت یک پسر جوان، این موجود بیگانه را در حیاط خلوت خود می‌بیند. در ابتدا، ای تی در مه پنهان است و به آرامی به سمت الیوت حرکت می‌کند در حالی که به خود غرغر می‌کند. الیوت سعی می‌کند خانواده‌اش را صدا کند. ولی می‌ترسد که با صدای بلند باعث تحریک این موجود اسرارآمیز شود. این صحنه برای کودکان ترسناک است و حس وحشت توسط طراحی‌ای تی نیز تشدید می‌شود، که حتی پس از اینکه کاملا آشکار می‌شود، همچنان نگران‌کننده است. او شاید ترسناک‌ترین شخصیت غیر شرور نباشد؛ اما‌ای تی توانست تاثیری بگذارد که هم مثبت و هم منفی بر یک نسل از کودکان داشت.

۸. ادوارد دست قیچی

8

ادوارد دست‌قیچی با بازی جانی دپ به راحتی می‌توانست به یک نماد ترسناک تبدیل شود. او یک خلقت ناتمام از یک مخترع پیر (با بازی وینسنت پرایس) است و در حالی که قرار بود ادوارد دست‌های معمولی داشته باشد؛ اما خالق او قبل از اینکه بتواند تیغه‌های بلند و تیز را که به عنوان جایگزین موقت استفاده کرده بود، تعویض کند، فوت می‌کند. در نتیجه، ادوارد عملا چاقوهایی به جای انگشت دارد. معمولا او از این تیغه‌ها برای اهداف هنری استفاده می‌کند. مانند ساخت مجسمه‌های یخی، کوتاه کردن موها یا هرس کردن بوته‌ها، اما همیشه احتمال وقوع حوادث وجود دارد.

این احتمال است که ادوارد را ترسناک می‌کند. او نیت‌های خوبی دارد، اما با یک اشتباه کوچک، می‌تواند به راحتی کسی را به شدت مجروح کند یا حتی بکشد. این فرضیه همیشه در ذهن بیننده تازه است، به ویژه به دلیل خراش‌های همیشگی روی صورت ادوارد. ایده بودن در موقعیت او واقعاً وحشتناک است و باعث می‌شود به راحتی بتوان درک کرد که چرا در پایان فیلم، به نظر می‌رسد او بقیه عمر خود را در انزوا زندگی می‌کند.

 ۷. استیچ

7

استیچ یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های دیزنی است. او اولین بار در فیلم لیلو و استیچ در سال ۲۰۰۲ ظاهر شد و با طبیعت هرج و مرج‌آمیز، اما دوست‌داشتنی خود، قلب مخاطبان را تسخیر کرد. او همچنان یکی از پرفروش‌ترین و پرطرفدارترین ساخته‌های این شرکت به شمار می‌رود. اما اگر استیچ در یک فیلم کارتونی بامزه و خانوادگی حضور نداشت، به راحتی می‌توانست به یک شرور ترسناک در فیلم‌های وحشت تبدیل شود.

وقتی مخاطبان برای اولین بار با استیچ آشنا می‌شوند، صحنه محاکمه خالق او، جامبا به تصویر کشیده می‌شود. هنگامی که از جامبا خواسته می‌شود جزئیاتی درباره استیچ ارائه دهد، او فاش می‌کند که به آزمایش خود مجموعه‌ای از قدرت‌ها را داده است، از جمله قدرت فوق‌العاده، دوام بسیار زیاد، و دید در شب، و غیره. او همچنین اشاره می‌کند که استیچ فقط با نیاز به تخریب هدایت می‌شود. در واقع، تنها دلیلی که استیچ پس از فرود در جزیره کائوآئی آن را نابود نمی‌کند، این است که به طور تصادفی با لیلو ملاقات می‌کند که توانایی آموختن همدلی و مهربانی به او را دارد. اگر استیچ هرگز با لیلو ملاقات نمی‌کرد، داستان او به راحتی می‌توانست به یک فیلم ترسناک علمی-تخیلی تبدیل شود که برای همیشه در تاریخ سینما به یادگار بماند.

۶. جک اسکلینگتون

6

دیدگاه و زاویه دید در فیلم‌ها تأثیر زیادی روی نحوه درک داستان دارد. معمولاً مخاطبان، اقدامات قهرمان فیلم را از یک دیدگاه مثبت می‌بینند، که این به این معنی است که داستان‌ها مجبورند اثرات اشتباهات قهرمانان خود را کمتر نشان دهند. اگر پیامدهای فاجعه‌بار به نمایش گذاشته نشود یا به آن‌ها پرداخته نشود، مخاطبان به راحتی می‌توانند از آن عبور کنند و همچنان به حمایت از قهرمان داستان بپردازند. جک اسکلینگتون یک مثال عالی از این موضوع است.

در فیلم کابوس قبل از کریسمس جک، پادشاه کدو تنبل شهر هالووین، تصمیم می‌گیرد که جای بابانوئل را برای یک شب کریسمس بگیرد. متاسفانه، او به طور کامل مفهوم کریسمس را درک نمی‌کند و در نتیجه، او مارها، سرهای کوچک‌شده و سایر موارد ترسناک را به عنوان هدیه به کودکان دنیا می‌دهد، که آن‌ها را به شدت وحشت‌زده می‌کند. جک در نهایت به دلیل ترسی که اقداماتش ایجاد می‌کند، توسط ارتش سرنگون می‌شود. در حالی که مخاطبان به دلیل دیدن ندامت و پشیمانی جک از اشتباهاتش، او را می‌بخشند، اما اگر کسی کمی دقیق‌تر به موضوع نگاه کند و به این فکر کند که مردم دنیا چقدر باید گیج و ترسیده بوده باشند، به وضوح می‌توان دید که با یک تغییر زاویه دید، آن شب می‌توانست زمینه‌ساز یک فیلم ترسناک کریسمس فوق‌العاده باشد.

۵. ددپول

5

در سال‌های اخیر، ددپول با بازی رایان رینولدز به یکی از ضدقهرمان‌های نمادین تبدیل شده است. در فیلم‌هایش، او چندین بار جهان را نجات داده است. ولی همچنان نشان داده شده است که او شخصیتی بسیار خودخواه است. او معمولا در نهایت کار درست را انجام می‌دهد؛ اما در پایان، همه چیز برای منافع خودش است.

این ویژگی باعث می‌شود که قدرتی که در اختیار دارد، ترسناک به نظر برسد. ددپول اساسا غیرقابل شکست است و در عین حال در مبارزه بسیار ماهر است. علاوه بر این، او علاقه‌مند است که وقتی خشونت‌های معمولی برایش خسته‌کننده می‌شود، به خلاقیت روی بیاورد. علاوه بر همه اینها، او اکنون به فناوری دسترسی دارد که به او امکان می‌دهد بین جهان‌های مختلف سفر کند. او به راحتی می‌تواند در مرکز یک فیلم کمدی-ترسناک مارول قرار بگیرد که در آن ابرقهرمان‌های مختلف را به قتل می‌رساند، زیرا این کار برای او سودمند است. در واقع، چندین سری از کمیک‌ها با همین فرضیه وجود دارند.

۴. هالک

4

مرز بین یک ابرقهرمان و یک هیولای سینمایی برای هالک بسیار مبهم است. در طول سال‌ها، از طریق حضورهای او در کمیک‌ها، تلویزیون و فیلم‌ها، مخاطبان دیده‌اند که او چگونه از میان شهرها عبور کرده و با دیگر ابرقهرمان‌ها به مبارزه پرداخته است. همه اینها به دلیل یک ویژگی مرکزی بوده است: خشم غیرقابل کنترل او.

خشم همان چیزی است که بروس بنر آرام و ملایم را به هالک تبدیل می‌کند. وقتی او به هالک تبدیل می‌شود، تقریبا هیچ کنترلی بر احساسات خود ندارد و در نهایت باعث می‌شود که هر چیزی که سر راهش قرار می‌گیرد را نابود کند، به‌ویژه اگر تلاش کند به او پاسخ دهد. اگرچه بروس بنر در طول سال‌ها توانسته است کنترل بیشتری بر احساسات منفی خود پیدا کند و حتی در آثار اخیر دنیای سینمایی مارول به ترکیبی کامل از دو شکل خود تبدیل شود. اما خشمی که هالک در فیلم‌های قبلی، مانند هالک شگفت‌انگیز سال ۲۰۰۸ نشان می‌دهد، او را بیشتر شبیه به یک نیروی مخرب طبیعت می‌کند که به راحتی می‌توانست نقش شرور اصلی یک فیلم هیولایی را ایفا کند.

۳. جان ویک

3

جان ویک ممکن است یکی از مرگبارترین شخصیت‌های تاریخ سینما باشد. به عنوان یک آدم‌کش بازنشسته، ویک زمانی که اعضای مافیای روسی سگ او را به قتل می‌رسانند، دوباره به میدان بازمی‌گردد. در طول این مجموعه ویک تعداد زیادی دشمن برای خود می‌تراشد و به طور مداوم در مقیاس بزرگ‌تری تحت تعقیب قرار می‌گیرد.

اما او به دلیل ارتباطاتش، استقامتش، و مهارت‌های مرگبارش زنده می‌ماند. به سادگی می‌توان گفت، اگر جان ویک را عصبانی کنید، احتمالا زمان محدودی بر روی زمین خواهید داشت. سطح تهدید ویک به خوبی در صحنه‌های اکشن این مجموعه نشان داده می‌شود. به عنوان مثال، در یکی از صحنه‌های به‌یادماندنی از قسمت سوم، این آدم‌کش با استفاده از یک مداد برخی از دشمنان خود را از بین می‌برد. او بسیار خطرناک است و توانایی او در نابود کردن موجی از مهاجمان به‌طور کامل عنوانش به عنوان بابا یاگا که به شبیه به لولوخورخوره است، را توجیه می‌کند.

۲. سوپرمن

2

مفهوم یک سوپرمن شرور موضوعی است که به‌طور گسترده‌ای مورد بررسی قرار گرفته، اما این موضوع باعث نمی‌شود که ترسناک بودن آن کاهش یابد. سوپرمن یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانان تمام دوران است. او کاملا شکست‌ناپذیر است، قدرت دید حرارتی، پرواز، و نیروی فوق‌العاده را به همراه تعداد زیادی از قدرت‌های دیگر دارد و به‌راحتی از هر موجود دیگری روی زمین قدرتمندتر است. در اصل، تنها چیزی که از جمعیت انسانی در دنیای دی‌سی محافظت می‌کند. اولین افرادی که سوپرمن با آن‌ها ملاقات می‌کند، جاناتان و مارتا کنت هستند.

جاناتان و مارتا به کلارک انسان بودن را آموزش می‌دهند. آن‌ها به او اهمیت همدلی و خوب بودن را نشان می‌دهند. بدون آن‌ها، سوپرمن می‌توانست به‌راحتی مانند چندین نسخه شرور خود، مثل هوم‌لندر از سریال پسران یا حتی نسخه‌های شرور مختلف سوپرمن در دنیای دی‌سی، تبدیل شود. با این حال، با اینکه او یک فرد اخلاقی و خوب است، مقدار قدرتی که در اختیار دارد و این واقعیت که او می‌تواند در هر لحظه از آن استفاده کند، همچنان او را به یک شخصیت ترسناک تبدیل می‌کند.

۱. بیگانه

1

بیگانگان در فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم به راحتی می‌توانند توسط کسی که کل فیلم را ندیده است، به عنوان شرور اشتباه گرفته شوند. رفتار آن‌ها در دو پرده اول فیلم، حتی پس از پایان تیتراژ نیز مرموز باقی می‌ماند. بهترین نمونه از این موضوع، صحنه معروف ربوده شدن است که در آن جیلین و پسرش بری ظاهرا در نیمه‌شب مورد حمله قرار می‌گیرند. بیگانگان با وسایل الکترونیکی در خانه جیلین بازی می‌کنند، مبلمان را تکان می‌دهند و جابجا می‌کنند و در نهایت، بری را با خود می‌برند، علی‌رغم فریادهای اعتراضی جیلین.

این‌که بیگانگان در نهایت به عنوان شرور جلوه نمی‌کنند، نشان‌دهنده استعداد فیلمسازی استیون اسپیلبرگ و مهارت آهنگسازی جان ویلیامز است. صحنه نهایی که در آن بیگانگان در داخل سفینه مادر بالاخره به طور مستقیم خود را به انسان‌ها معرفی می‌کنند یکی از بهترین لحظات در تمام دوران حرفه‌ای اسپیلبرگ است. این موجودات فضایی افرادی را که طی سال‌ها ربوده بودند، بازمی‌گردانند و تنها روی را که به‌طور داوطلبانه می‌رود، با خود می‌برند. تمام پایان فیلم به زیبایی فیلم‌برداری شده است و موسیقی ویلیامز حسی از شگفتی را به صحنه اضافه می‌کند و بینندگان را در حیرت فرو می‌برد. به نوعی، همان‌طور که یکی از بیگانگان با استفاده از دستان خود به طور مستقیم ارتباط برقرار می‌کند، مخاطبان به‌کلی فراموش می‌کنند که چگونه بیگانگان در ابتدای فیلم ترسناک و خشونت‌آمیز به نظر می‌رسیدند.

آیکون فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم Close Encounters of the Third Kind

فیلم

برخورد نزدیک از نوع سوم

Close Encounters of the Third Kind

تماشای فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم

سخن آخر

شخصیت‌های ترسناک در سینما همیشه شرور نیستند. برخی از آن‌ها به دلیل قدرت‌های خارق‌العاده، ظاهر غیرعادی یا شرایط خاص خود، می‌توانند به‌شدت وحشت‌آفرین باشند. حتی اگر در نهایت به عنوان قهرمان یا شخصیت‌های مثبت معرفی شوند. این شخصیت‌ها نشان می‌دهند که ترس می‌تواند از هر جایی ناشی شود، حتی از کسانی که قصد شرارت ندارند.

 

منبع: مایکت
آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
دیدگاه
پربازدیدها
آخرین اخبار