نقل قولهایی از «سقراط»؛ مردی که میدانست نمیداند
نقلقولهای فلسفی سقراط هنوز هم پس از قرنها درسهای ارزشمندی دربارۀ خرد، خوداندیشی، معرفت و خطرات نادانی در بر دارند.
نقلقولهای فلسفی سقراط هنوز هم پس از قرنها درسهای ارزشمندی دربارۀ خرد، خوداندیشی، معرفت و خطرات نادانی در بر دارند.
"مارک کورلانسکی" نویسنده و روزنامه نگار در کتاب جدید خود قصد دارد به هسته کمیابترین ماده غذایی در جهان از نظر متداول بودن در استفاده دست یابد.
حقیقت برای سقراط به معنی نگریستن در درون خویشتن و به یاد آوردن آن دانشهایی است که همیشه با روح ابدی و غیر مادی ما همراه بودهاند.
وقتی قطار تکنولوژی بیش از هر زمان دیگری سرعت گرفته است و همه چیز به حکم ضرورت در حال دگرگونی سریع است، خاطرها پریشان میشود و مجالی برای فکر کردن نمیماند و در این شرایط، تفکر که با صبر و سکون و آزادی ملازمت دارد، دشوارتر میشود.
اهمیت آیکیو و حتی چیزی که میسنجد، به طور گستردهای به نحو اشتباه درک شده است.
فلسفۀ «کلبی» یا «سگی» یک رویکرد فلسفی خاص به زندگی است که در یونان باستان در قرن چهارم قبل از میلاد ظهور کرد. این مکتب فلسفی توسط آنتیستنس، شاگرد سقراط تأسیس شد و توسط دیوگنس سینوپی شهرت یافت. کلبیون طرفدار یک زندگی بسیار ساده بودند و قراردادهای اجتماعی مانند مادیگرایی و دستیابی به ثروت یا قدرت را رد میکردند.
شوپنهاور عاشق استعاره بود و توصیه او با مثال یک خانه ساز آغاز میشود: مرد «در ساخت خانه کار میکرد»، اما «ممکن است از طرح کلی آن کاملا بیاطلاع بوده باشد». شوپنهاور اشاره کرد که بدین خاطر خانه ساز به جای آن که بخشی از یک طرح بزرگ را ببیند در جزئیات روزانه کار خود گرفتار شده بود. در هر جنبهای از هستی نیز چنین است. او مینویسد: «تنها زمانی شخصیت و ظرفیتهای ما خود را در پرتو واقعی خود نشان میدهند که به زندگی خود به عنوان یک کل متصل نگاه کنیم». خانه ساز اگر بتواند کل خانه را در حالی که روی جزئیات کار میکند تصور کند میتواند رضایت بیشتری از کار خود داشته باشد و با انگیزه باقی بماند.
دوراهیهای اخلاقی واقعی به طور ناامیدکنندهای در بازیها نادر هستند. اما اگر آن را تغییر دهیم، میتوانیم بیش از هر کتاب آموزندهای، در بازیها درباره خودمان بیاموزیم.
به گفته «ویگوتسکی» روانشناس گفتار درونی صرفا گفتار بیرونی میباشد که درونی شده است. بسیاری از فیلسوفان با این نظر موافق هستند، اما برخی از آنان این پدیده را به گونهای متفاوت میبینند، زیرا تا آنجا که ما میدانیم هیچ فعالیت دیگری وجود ندارد که بتوانیم هم در داخل و هم در خارج انجام دهیم. برخی از فیلسوفان بر این باورند که گفتار درونی ممکن است در واقع نه گفتار بلکه بازنمایی ذهنی آن باشد.
دوگانهگرایی ذهن و بدن در فلسفۀ رنه دکارت، یعنی این دیدگاه که ذهن و بدن دو گونۀ کاملا متفاوت از موجودات هستند، تا همین امروز علوم شناختی را تحت تأثیر قرار داده است.
سفر در زمان را اغلب ما از داستانهای علمیتخیلی میشناسیم. اما این نوع سفر به دلیل مسائل متافیزیکی که مطرح میکند برای فیلسوفان نیز جالب است؛ آنها به بررسی موضوعاتی مثل ماهیت زمان، علیت، اینهمانی شخصی، اختیار و غیره میپردازند.
همۀ ما در همۀ مراحل زندگی با بحرانها و مشکلاتی رو به رو هستیم که ممکن است مربوط به کار یا زندگی شخصیمان باشند. اما وقتی این بحرانها حالتی کلی و جامع به خود میگیرند و تبدیل میشوند به پرسشی شبیه به اینکه «اصلا من کی هستم؟» یا «چرا من اینگونه زندگی میکنم؟» آن وقت است که میتوان گفت به درون مرزهای بحران اگزیستانسیال قدم گذاشتهایم.
هوش مصنوعی در مسیری قدم برمیدارد که ممکن است استقلال، خلاقیت و تواناییهای انسان را تحتالشعاع قرار دهد.