۱۰ امپراتوری بزرگ تاریخ که جهان را تغییر دادند

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

دوران باستان کلاسیک با سقوط روم در سال ۴۷۶ پس از میلاد به پایان رسید. با این وجود، امپراتوری روم بخش عمده‌ای از میراث غربی و دوره‌ای مهم در تاریخ تمدن بشری است که اثر خود را بر هنر، معماری، سیاست و نهادهای فرهنگی بر جای گذاشته است.

اول صبح؛ امپراتوری‌های قدرتمند با ظهور و فروپاشی تمدن‌ها در طول تاریخ بشر، تأثیری ماندگار بر جای می‌گذارند. این امپراتوری‌های وسیع تأثیر عمده‌ای بر مسیرهای تجاری، شکل‌گیری فرهنگی و پیشرفت تاریخی دارند. تأثیر آن‌ها در سراسر توسعه اجتماعی کشورها طنین‌انداز می‌شود و روایت جهانی را برای همیشه تغییر می‌دهد.

۱. امپراتوری بریتانیا (قرن ۱۶ تا ۲۰)

امپراتوری بریتانیا که یک امپراتوری عظیم بود از اواخر قرن ۱۶ تا اواسط قرن ۲۰ تاثیر قابل توجهی بر تاریخ جهان داشت. این امپراتوری با کاوشگری‌ها و اکتشافات استعماری «عصر اکتشاف» آغاز شد و در دهه ۱۸۰۰ به اوج خود رسید.

جمله «در امپراتوری بریتانیا خورشید هرگز غروب نمی‌کند» به خوبی عظمت آن را به تصویر می‌کشد زیرا مستعمرات آن‌ها در سرتاسر آفریقا، آسیا، آمریکا، اقیانوسیه و کارائیب گسترش یافت.

امپراتوری بریتانیا تا سال ۱۹۱۳ بر ۴۱۲ میلیون نفر حکومت می‌کرد که ۲۳ درصد از جمعیت جهان در آن زمان را تشکیل می‌داد. تا سال ۱۹۲۰، آن‌ها ۲۴ درصد از مساحت کل زمین، تقریباً ۳۵.۵ میلیون کیلومتر مربع، را به خود اختصاص دادند.

امپراتوری بریتانیا علاوه بر کنترل بخش‌های وسیعی از قلمرو، بر سیستم‌های سیاسی، اقتصادی و محیط‌های فرهنگی تأثیر گذاشت. منابع به‌دست‌آمده از مستعمرات به انقلاب صنعتی بریتانیا کمک کرد و نیروی دریایی این امپراتوری توانست تجارت و ارتباطات بین‌المللی را ارتقا دهد.

با به دست آوردن استقلال مستعمرات سابق، امپراتوری بریتانیا به تدریج در طول قرن بیستم از بین رفت. این امپراتوری میراث پیچیده‌ای از خود بر جای گذاشت که تأثیرات مفید و منفی داشت، اما تأثیر تاریخی آن را نمی‌توان انکار کرد.

۲. امپراتوری مغول (۱۳۶۸-۱۲۰۶)

چنگیزخان امپراتوری مغول را در سال ۱۲۰۶ تأسیس کرد و آن را به یکی از پیوسته‌ترین و یکپارچه‌ترین سرزمین‌های امپراتوری تاریخ تبدیل کرد. امپراتوری مغول حدود ۲۳ میلیون کیلومتر مربع وسعت داشت.

مغول‌ها از استپ‌های وسیع آسیای مرکزی شروع کردند و با سرعت رعدآسا چین، خاورمیانه و بخش‌هایی از اروپای شرقی را در نوردید و امپراتوری مغول را از اروپای شرقی تا آسیا گسترش دادند.

مغول‌ها که به دلیل مهارت بی‌نظیر سوارکاری و استراتژی‌های نظامی خلاقانه‌شان مشهور بودند، با ضربات سریع سواره نظام و مهارت در تیراندازی با کمان، میدان نبرد را متحول کردند. کوبلای خان و دیگر جانشینان چنگیز خان، رشد امپراتوری را ادامه دادند و به آن کمک کردند تا در اواسط قرن سیزدهم به اوج خود برسد.

تعاملات فرهنگی خارق العاده بین شرق و غرب توسط امپراتوری مغول امکان‌پذیر شد. مغول‌ها علیرغم وجهه هولناک خود به عنوان فاتح، توانایی خارق العاده‌ای در حکومت، تشویق به تساهل مذهبی و اجرای شیوه‌های اداری بدیع از خود نشان دادند.

امپراتوری مغول سرانجام در قرن چهاردهم به دلیل درگیری‌های داخلی، تجزیه سیاسی و نیروهای خارجی افول کرد. این امپراتوری باوجود تاریخچه کوتاه خود، تأثیر عمیقی بر مسیرهای تجاری، ژئوپلیتیک و تقابل فرهنگی برای قرن‌های آینده داشت.

۳. امپراتوری روسیه (۱۹۱۷-۱۷۲۱)

امپراتوری روسیه که از سال ۱۷۲۱ تا ۱۹۱۷ بر تمام تاریخ اوراسیا حاکم بود، یک نیروی سیاسی عظیم و قدرتمند بود. با اصلاحاتی که توسط پتر کبیر در اوایل دهه ۱۷۰۰ انجام شد، روسیه از زیر لوای روسیه تزاری بیرون آمد و به یک قدرت مهم اروپایی تبدیل شد. در نتیجه گسترش سرزمینی امپراتوری، که از اروپای شرقی تا اقیانوس آرام را دربرمی‌گرفت، یک دولت چند قومیتی و چند مذهبی ایجاد شد. امپراتوری روسیه حدود ۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت داشت.

امپراتوری روسیه در اواخر دهه ۱۷۰۰ تحت رهبری کاترین کبیر از نظر فرهنگی شکوفا شد و از نظر جغرافیایی گسترش یافت و موقعیت قدرت خود را در دریای سیاه و آسیای مرکزی تقویت کرد.

ویژگی امپراتوری روسیه حکومت اقتدارگرا بود. ناآرامی‌های اجتماعی با تلاش‌های قرن نوزدهم برای صنعتی‌سازی و مدرن‌سازی همراه بود که در انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به اوج خود رسید.

اتحاد جماهیر شوروی ظهور کرد و سلسله رومانوف با سقوط امپراتوری به پایان رسید. میراث امپراتوری روسیه در زمین‌های پیچیده ژئوپلیتیک روسیه مدرن، دستاوردهای فرهنگی آن و شگفتی‌های معماری آن باقی مانده است.

۴. امپراتوری عثمانی (۱۹۲۲-۱۲۹۹)

امپراتوری اسلامی عثمانی که از اواخر قرن سیزدهم تا اوایل قرن بیستم بر سه قاره حکومت می‌کرد، به طور قابل توجهی شمال آفریقا، اروپای جنوب شرقی و خاورمیانه را شکل داد. تخمین زده می‌شود که امپراتوری عثمانی در اوج دوران خود ۵.۲ میلیون کیلومتر مربع وسعت داشت.

امپراتوری عثمانی ملغمه‌ای از فرهنگ‌ها، مذاهب و گروه‌های قومی بود و به دلیل سبک حکومتی متنوع و اهل مدارای خود شهرت داشت.

رهبران امپراتوری عثمانی در طول قرن‌های ۱۶ و ۱۷ بر منطقه عظیمی که بخش‌هایی از اروپای شرقی، آسیای غربی و شمال آفریقا را در بر می‌گرفت، حکومت می‌کردند.

این امپراتوری در قرن نوزدهم به دلیل آشفتگی داخلی و فشارهای خارجی شاهد یک دوره فروپاشی بود. با پایان جنگ جهانی اول، مصطفی کمال آتاتورک با سقوط امپراتوری عثمانی، ترکیه مدرن را ایجاد کرد.

کمک‌های فرهنگی، معماری و خوراک‌شناسی گسترده‌ای که امپراتوری عثمانی در مناطقی که زمانی تحت کنترل آن بود به جای گذاشت، به عنوان شاهدی بر تأثیر پایدار امپراتوری عثمانی بر جهان است.

۵. امپراتوری اسپانیا (قرن ۱۵ تا ۱۹)

امپراتوری اسپانیا یکی از مهم‌ترین امپراتوری‌های تاریخ جهان است که از اواخر قرن ۱۵ تا اوایل قرن ۱۹ به اوج خود رسیده است. در عصر اکتشاف، با سفر کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲، راه برای شروع دوره جدیدی از توسعه بین المللی امپراتوری اسپانیا هموار شد. یک شبکه استعماری عظیم و مرتبط توسط امپراتوری ایجاد شد که قاره آمریکا، فیلیپین، بخش‌هایی از آفریقا و جزایر بی‌شماری از اقیانوس آرام را پوشش می‌داد. امپراتوری اسپانیا در اوج قدرت خود بیش از ۱۸ میلیون کیلومتر مربع را اشغال کرد.

امپراتوری اسپانیا فراتر از دستیابی به سرزمین‌های جدید، زبان، مذهب و فرهنگ را نیز شکل داد. ازجمله یک هویت دورگه متمایز در قاره آمریکا در نتیجه آمیختگی فرهنگ‌های بومی و اسپانیایی پدیدار شد.

با این حال، برتری این امپراتوری بر جهان در مواجهه با مشکلات ژئوپلیتیکی، از جمله جنگ با کشورهای اروپایی رقیب و مشکلات اقتصادی، شروع به کاهش کرد. امپراتوری اسپانیا عمدتاً در قرن نوزدهم فروپاشیده بود و مستعمرات سابق آزادی خود را در یک رشته جنگ استقلال‌طلبانه در سراسر آمریکای لاتین به دست آوردند.

۶. دودمان چینگ (۱۹۱۲-۱۶۴۴)

دودمان چینگ، آخرین سلسله امپراتوری چین تاریخ این کشور را در طول سلطنت خود شکل داد. پس از فروپاشی سلسله مینگ، سلسله چینگ توسط قبیله مانچو آیسین گیورو تأسیس شد. سلسله چینگ به اوج خود رسید و به عنوان بزرگترین و ثروتمندترین امپراتوری دوران خود ظاهر شد. سلسله چینگ مساحتی بالغ بر ۱۳ میلیون کیلومتر مربع را در بر می‌گرفت.

کینگ که به دلیل قدرت نظامی‌اش بدنام بود، مرزهای چین را تا تبت، مغولستان و آسیای مرکزی گسترش داد. با اتخاذ تکنیک‌های اداری چین، این سلسله قدرت خود را تقویت کرد و از طریق اعمال دستورات کنفوسیوس ثبات خود را حفظ کرد.

پیشرفت‌های فرهنگی قابل توجهی در طول سلسله چینگ، از جمله در هنر و ادبیات حاصل شد. با این وجود، این سلسله در سال‌های پایانی خود هم به دلیل فشارهای خارجی از سوی کشورهای غربی و هم با مسائل داخلی مانند رشد جمعیت و فساد، تضعیف شد و درنهایت سقوط کرد.

۷. خلافت اموی (۷۵۰-۶۶۱)

خلافت اموی که از سال ۶۶۱ تا ۷۵۰ بعد از میلاد حکومت کرد، دوره‌ای محوری در تاریخ اسلام بود و تأثیر عمده‌ای در توسعه اولیه جهان اسلام داشت. خلافت اموی در دوران اوج خود ۱۱ میلیون و ۱۰۰ هزار کیلومتر مربع را شامل می‌شد. بنی امیه که پس از کشته شدن حضرت علی (ع) زمام امور را به دست گرفتند، پایتخت را از مدینه به دمشق منتقل کردند.

خلافت بنی امیه در سراسر شبه جزیره عربستان، شمال آفریقا، اسپانیا و بخش‌هایی از آسیای مرکزی تحت هدایت خلفای اموی، به‌ویژه معاویه اول و عبدالملک، قدرت گرفت. این گستره جغرافیایی عظیم، گسترش اسلام و گرد هم آمدن بسیاری از تمدن‌ها را آسان کرد که به دوره طلایی تمدن اسلامی منجر شد.

اما خلافت اموی به دلیل اختلافات داخلی و ناآرامی‌های سیاسی سقوط کرد که مهمترین آن انقلاب عباسیان در سال ۷۵۰ پس از میلاد بود.

۸. خلافت عباسی (۱۲۵۸-۷۵۰)

خلافت عباسی، یکی از مهم‌ترین و طولانی‌ترین امپراتوری‌های اسلامی در تاریخ، از سال ۷۵۰ تا ۱۲۵۸ میلادی حکومت کرد. در سال ۷۵۰، خلافت عباسی به حداکثر مساحت ۴.۲۹ میلیون مایل مربع رسید. عصر طلایی اسلامی دوران شکوفایی فرهنگی، فکری و اقتصادی بزرگی بود که با انتخاب بغداد توسط عباسیان به عنوان پایتخت پس از سقوط خلافت اموی آغاز شد.

بغداد در زمان خلفای اولیه عباسی از جمله آل مامون و هارون الرشید به عنوان مرکز علم و دانش شکوفا شد. علوم پیشرفته، ریاضیات، پزشکی و فلسفه از ترجمه و نگهداری نسخه‌های خطی یونانی، ایرانی و هندی باستان توسط کانون فکری معروف به «بیت الحکمه» بهره فراوان برده است.

خلافت عباسی با گسترش تسلط خود بر بخش‌هایی از آسیای مرکزی، خاورمیانه و شمال آفریقا، امپراتوری چندملیتی و متنوع را پرورش داد. ترکان سلجوقی و سپس مغول‌ها از بیرون به این امپراتوری حمله کردند و این امپراتوری نیز باید با آشفتگی‌های داخلی و قیام‌های محلی مقابله می‌کرد.

خلافت عباسی در سال ۱۲۵۸ با حمله مغولان به بغداد به پایان رسید.

۹. امپراتوری روم (۴۷۶ پس از میلاد – ۲۷ قبل از میلاد)

امپراتوری روم، که به عنوان یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های تاریخ در نظر گرفته می‌شود، بر توسعه تاریخ غرب تأثیری بازگشت‌ناپذیر گذاشت. در سال ۱۱۷ پس از میلاد، امپراتوری روم به حداکثر مساحت حدود ۵ میلیون کیلومتر مربع یا ۱.۹ میلیون مایل مربع رسید.

آگوستوس، اولین امپراتور، و ژولیوس سزار نمادی از ظهور امپراتوری از آغاز آن به عنوان جمهوری روم است. زمان آرامش نسبی که به نام Pax Romana شناخته می‌شود، باعث پیشرفت در فناوری، توسعه فرهنگی و رونق اقتصادی در کل امپراتوری شد.

امپراتوری روم حکومت خود را بر اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه گسترش داد و رم را به عنوان پایتخت خود برگزید.

لاتین، که پیش از زبان‌های رومی وجود داشت، به شدت تحت تأثیر امپراتوری روم قرار گرفت و ایده‌های حقوقی آن تأثیر ماندگاری بر نظام‌های حقوقی معاصر داشته است. اما سقوط امپراتوری با فشار تهاجم بربرهای خارجی، جنگ داخلی و مشکلات اقتصادی همراه بود.

دوران باستان کلاسیک با سقوط روم در سال ۴۷۶ پس از میلاد به پایان رسید. با این وجود، امپراتوری روم بخش عمده‌ای از میراث غربی و دوره‌ای مهم در تاریخ تمدن بشری است که اثر خود را بر هنر، معماری، سیاست و نهادهای فرهنگی بر جای گذاشته است.

۱۰. امپراتوری هخامنشی ایران (۳۳۰ پس از میلاد – ۵۵۰)

امپراتوری هخامنشی ایران یکی از قدرتمندترین و وسیع‌ترین امپراتوری‌های دوران باستان بود. امپراتوری پارس مساحتی معادل ۵.۵ میلیون کیلومتر مربع را در بر می‌گرفت. تاریخ خاور نزدیک و فراتر از آن به طور قابل توجهی تحت تأثیر این امپراتوری بود که توسط کوروش کبیر تأسیس شد. امپراتوری هخامنشی در اوج خود شامل طیف وسیعی از تمدن‌ها، زبان‌ها و آداب و رسوم بود و از دریای اژه تا رود سند را در بر می‌گرفت.

امپراتوری هخامنشی که به خاطر شیوه‌های اداری نوآورانه‌اش بسیار مورد توجه بود، با تقسیم قلمروهای وسیع خود به استان‌هایی که هر یک توسط یک استاندار رهبری می‌شد، به طور مؤثر تنوع فرهنگی و کارایی حکومت را ارتقا داد. در سرتاسر امپراتوری، تجارت و ارتباطات با جاده وسیع و به خوبی نگهداری شده سلطنتی ایرانی آسان‌تر می‌شد.

نفوذ امپراتوری هخامنشی حتی پس از سرنگونی اسکندر مقدونی در ۳۳۰ قبل از میلاد ادامه یافت. این امر بر اشکانیان و ساسانیان، دو امپراتوری ایرانی دیگر که پس از آن آمدند، تأثیر گذاشت و به گسترش دین زرتشتی و ایجاد ساختارهای اداری و تعاملات فرهنگی کمک کرد. امپراتوری هخامنشی با برجسته کردن دستاوردهای فرهنگ درخشان و ماندگار ایرانی، همچنان بخش مهمی از بافت پیچیده تمدن‌های باستانی است.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
دیدگاه
پربازدیدها
آخرین اخبار