خاطرۀ دختر ناصرالدینشاه از زیباترین زن حرمسرای پدرش/ تصاویر
زهرا خانم تاجالسلطنه، دختر ناصرالدینشاه و تورانخانم، در بخشی از کتاب خاطرات خودش مطالبی را دربارۀ وضع زندگی زنان حرمسرای پدرش ذکر کرده است. در اینجا بخش جالبی از این خاطرات را میخوانید.
اول صبح؛ تاجالسلطنه در بخشی از خاطرات خود به وضع زندگی زنان حرمسرای ناصرالدینشاه پرداخته و میگوید که آنها تا وقتی شاه زنده بود، سراسر ایام خود را به انواع تفریحات و گردشها میگذراندند و اصلا با چیزی به نام «زحمت» آشنایی نداشتند.
او معتقد است به همین دلیل بود که بعد از قتل ناصرالدینشاه و غروب آفتاب اقبالشان، اغلب آن زنها خیلی زود از دنیا رفتند. تاجالسلطنه در همین بخش به معرفی زیباترین زن حرمسرا نیز پرداخته است؛ زنی که اتفاقا عکسهای متعددی از او تا امروز باقی مانده است.
در ادامه گزیدهای از این بخش از خاطرات تاجالسلطنه را به همراه چند تصویر از «زیباترین زن حرمسرا» ملاحظه میکنید.
شخصی که با دایره قرمز در تصویر مشخص شده «باغبانباشی» همسر ناصرالدینشاه است که به خاطر شغل پدرش به این نام خوانده میشد
باغبانباشی جلوی در آشپزخانه، عکس را خود ناصرالدینشاه گرفته است
این خانمها اغلب دونفر سهنفر با یکدیگر دوست و رفیق بودند. اغلب روزها را به مهمانی و بازی لاسکنه و صحبتها و خندهها به شام میرساندند (لاسکنه صورتهای مختلف الوان مضحک است که از مقوا درست میکنند). همیشه میل داشتند در تزئین و لباس بر یکدیگر سبقت داشته، خود را فوقالعاده جلوه داده، جلب نظر شاهانه را بنمایند.
عصرها دو سه ساعتی را مشغول توالت و لباسهای رنگارنگ الوان بوده، خود را مثل ربالنوعها ساخته و به حضور حضرت سلطان میرفتند. ولی امتیازی مابین هیچکدام در پیشگاه حضرت سلطان نبود؛ مگر یک نفر از آنها که محبوبالقلوب و بیاندازه طرف توجه بود. این زن جوانی بود بیست ساله، قدبلند، با موهای سیاه بشرۀ [پوست] لطیف سفید. چشمها بیاندازه قشنگ و مخمور. مژهها برگشته و بلند. خیلی خوشمشرب؛ خوشسلوک. با تمام مراحم سلطان متواضع، فروتن، مهربان و خیلی ساده و بدون آرایش. پدرش باغبان، از تحصیل تمدن به کلی عاری.
باغبانباشی (سمت چپ) با لباس چینی
اشخاص بدخواه و آن کسانی که به او رشک میبردند و نمیتوانستند با او در مقام عناد برآیند، او را پس از قتل سلطان متهم و لکهدار نمودند؛ لیکن من دامن او را از این گناه بری میدانم . .