عکس‌هایی از ایران و افغانستان در 50 سال قبل/ تصاویر

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

امروزه سفر غربی‌ها به سوریه و افغانستان پرخطر تلقی می‌شود. اما یکی از شهروندان اروپایی در دهه ۱۹۷۰ به این کشورها سفر کرده و اخیراً تصاویر زیبایی از سفر خود منتشر کرده است.

اول صبح؛ فرانک ون دن برگه، توریست ۷۳ساله هلندی، عکس‌هایی تماشایی از دوران اقامت خود در این کشورها گرفته است. در این تصاویر، مکان‌های دیدنی افغانستان قبل از حکومت طالبان دیده می‌شوند که در حال حاضر از بین رفته‌اند.از جمله تندیس‌های بودا در بامیان در مرکز افغانستان که توسط طالبان در سال ۲۰۰۱ ویران شدند.

1722092_157

این توریست، در سفر خود به بخشی از خاورمیانه، در یک سفر جاده‌ای از آمستردام به هند و نپال رفته و کل مسیر خود را با یک خودروی سیتروئن ۲CV4 دست دوم با حداکثر سرعت ۱۰۲ کیلومتر در ساعت پیمود. (این خودرو در ایران با عنوان «ژیان» شناخته می‌شود و زمانی هم توسط سایپا تولید می‌شد.)

1722093_243

یک سال طول کشید تا فرانک در مجموع ۵۵۰ هزار کیلومتر را طی کند. این توریست کهنه‌کار که در طول زندگی‌اش به بیش از ۱۰۰ کشور در جهان سفر کرده، اخیراً تصاویر خود را از این سفر جاده‌ای باورنکردنی در یک گروه فیسبوکی به اشتراک گذاشته که نشان می‌دهد که چگونه با «مردم محلی در این کشورها» ملاقات کرده است.

1722094_331

سفر فرانک در ماه مارس سال ۱۹۷۶ آغاز شد، زمانی که او تنها ۲۵ سال داشت. پس از رانندگی در سراسر اروپا، مدتی را در سوریه که به نظر او کشوری زیبا بود و سپس ترکیه گذراند.

1722095_816

او برای عبور از مرز ایران و ترکیه، به مقامات ترکیه رشوه داد. تهران، یکی از مقاصدی بود که فرانک به محض ورود به ایران در آن توقف کرد. او در پستی که به صورت آنلاین به اشتراک گذاشته، تهران را به عنوان «شهری زیبا با خیابان‌های وسیع، مراکز خرید، بازارهای زیبا و چند مسجد بزرگ» توصیف کرده است.

1722096_638

زمانی که فرانک در این شهر بوده، با «سبک زندگی غربی‌تری» نسبت به آنچه در ترکیه دیده بود مواجه شده و افزود: «مردها شلوار جین و پیراهن و خانم‌ها هم دامن کوتاه می‌پوشیدند».

1722097_429

در برنامه سفر او به ایران، تبریز، اصفهان، تخت جمشید و محوطه باستانی شوش نیز به چشم می‌خورد.

1722098_652

فرانک توانست به خوبی با مردم ایران ارتباط برقرار کند.

این باورنکردنی است که ایرانی‌ها چقدر دوستانه و مهمان‌نواز هستند. اگرچه من فارسی بلد نبودم و بسیاری از ایرانی‌ها انگلیسی صحبت نمی‌کردند، اما گفتگوها در مغازه‌ها و ایستگاه‌های کنار جاده به آسانی پیش می‌رفتند.

1722099_464

او فاش کرده که در بسیاری از مواقع مردم به او بنزین و محصولات رایگان در فروشگاه‌ها می‌دادند.

1722100_840

در ماه می‌سال ۱۹۷۶ بود که فرانک از مرز ایران به افغانستان رفت و در آنجا «یک افسر افغان با لباس محلی او را متوقف کرد».

1722101_880

افسر به موتور خودروی او نگاهی کرد و برای بررسی آن اجازه خواست. سپس کاربراتور خودرو را تنظیم کرد تا ترکیب بنزین و اکسیژن را اصلاح کند تا بتوان با خودرو در مسیرهای کوهستانی و مرتفع رانندگی کرد.

او به فرانک گفت: بنزین ما در افغانستان کیفیت خوبی ندارد، اما از این به بعد بسیار اقتصادی رانندگی خواهید کرد. مطمئناً موتور ماشین صدا نخواهد داد.

1722102_392

فرانک که با ماشینش به کامرون و مصر نیز سفر کرده بود، می‌گوید که از لطف افسر افغان برای تعمیر موتور شگفت‌زده شده بوده و به یاد می‌آورد که افسر به او گفته بود «به کشور زیبا و صلح‌آمیز ما خوش آمدید».

او یک ماه را در افغانستان سپری کرده و از شهرهای هرات، قندهار و کابل عبور کرد. فرانک در افغانستان «درشکه اسب، الاغ، عابران پیاده و بچه‌هایی در حال بازی کردن» دیده و به گفته او مردان «عمامه یا یک تکه پارچه به سر خود می‌بستند که موهایشان را می‌پوشاند»، در حالی که زنان چادر به سر می‌کردند.

1722104_880

فرانک در استان بامیان در مرکز افغانستان متوجه شد که مردم محلی رفتار «بسیار دوستانه‌ای» دارند. آن‌ها به فرانک نشان دادند که چگونه در تنورهای زیرزمینی‌شان نان پخته و سبزیجات می‌کارند.

او سپس به دریاچه‌های پارک ملی بند امیر رفت و در آنجا با مناظر «خیره‌کننده‌ای» مواجه شد. هرچند هنگامی که در ماشینش در آنجا خوابیده بود، «تقریباً یخ زده بود».

1722105_433

رانندگی از روی گذرگاه «بسیار خطرناک» خیبر، فرانک را از افغانستان به پاکستان رساند. او مجبور بود که با احتیاط زیادی رانندگی کند، زیرا مسیر دارای شیبی بیش از ۱۰۰ متری بود.

1722106_801

فرانک در منطقه خیبر پاکستان، در شهر لندی کوتل توقف کرد. جایی که به گفته او «مثل شهری در یک فیلم وسترن به نظر می‌رسید».

1722107_818

فرانک درباره این شهر توضیح می‌دهد که «خانه‌های چوبی با بالکن، اسب‌ها و گاری‌ها در خیابان‌ها و همه جا اسلحه برای فروش وجود داشت».

1722108_950

یک فرد محلی به فرانک پیشنهاد داد تا یک تفنگ دست‌ساز را به قیمت حدود ۱۰۰ دلار بخرد، اما او مؤدبانه این درخواست را نپذیرفت.

1722109_799

او به دریاچه زیبای سیف‌الملوک در شمال پاکستان سفر کرد. در آنجا با تعدادی از مسافران سوئیسی ملاقات کرد که با گلوله برفی با هم بازی می‌کردند. او درباره آرامش این منطقه گفته است:

هیچ آدم، حیوان یا حتی پرنده‌ای در آنجا دیده نمی‌شد.

فرانک در آنجا تولد ۲۶ سالگی خود را جشن گرفت و یکی از افراد محلی ۶ قزل‌آلای رنگین‌کمان صید شده از رودخانه کنهار را به او هدیه داد.

در آن شب از خوردن یکی از بهترین وعده‌های غذایی زندگی‌ام لذت بردم.

1722110_700

او در ماه ژوئن به هند رفت و با یک زوج آلمانی آشنا شد. سپس با آن‌ها از طریق کوهستان به هیمالیا سفر کرد.

بردن ماشین ۲CV4 او به گذرگاه فوتو لا که بالاترین نقطه آن حدود ۴۱ هزار متر ارتفاع دارد، چالش‌برانگیز بود. به گفته فرانک، این یک «معجزه» بوده که آن‌ها بدون هیچ مشکلی به قله رسیدند.

1722111_257

سپس، آن‌ها در جشنواره سالانه همیس گومپا در شهر لاداخ هند شرکت کردند. در این جشنواره، مردم محلی «روسری‌های زیبا» و «کت‌هایی از پوست گاو» به تن می‌کنند.

1722112_574

در ماه‌های بعد، فرانک به نپال سفر کرده و از سراسر سواحل هند بازدید کرد. او در مسیر بازگشت خود به غرب، از پاکستان و شهر بم در ایران که در سال ۲۰۰۳ توسط زلزله‌ای بزرگ به طور گسترده‌ای تخریب شد، عبور کرد.

1722113_802

فرانک در طول سفر جاده‌ای خود بیشتر در ماشینش می‌خوابید و با استفاده از یک چمدان کوچک، کت افغانی و کیسه خواب قدیمی، «تختی ساده» برای خود درست می‌کرد.

image-63

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
دیدگاه
پربازدیدها
آخرین اخبار