چرا از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت می‌بریم؟

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

چرا وقتی که اندوهگین هستیم، یا گاهی که حتی حس و حال خوبی داریم، به طور متناقضی به شنیدن یک موسیقی غمگین رو می‌آوریم؟ چه چیز موسیقی غمگین جذب‌مان می‌کند؟

اول صبح؛ توسعه توانمندی‌های فردی؛ مریم طرزی– تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا وقتی باران می‌بارد، دوست داریم یک موسیقی غمگین گوش دهیم؟ چرا وقتی تنها هستیم یا کمی محزون یا حتی خشمگین و عصبانی، دست و دلمان می‌رود در پی گوش دادن به یک موسیقی غمگین؟

چه مغناطیس و جذبه‌ای به عنوان مثال در ترانه «Tears in Heaven» اثر اریک کلاپتون یا آثار لئونارد کوهن وجود دارد که وقتی گوش می‌دهیم انگار که با عمیق‌ترین احساسات خود درگیر می‌شویم، جهان متوقف می‌شود و ناخودآگاه به خود و جهان اطراف‌مان با حس و حال متفاوتی گوش می‌دهیم.

چرا سراغ موسیقی‌های غمگین می‌رویم؟

چرا سراغ آهنگ‌هایی می‌رویم مبتنی بر اشعاری که در باب تنهایی، ناامیدی و دلشکستگی و حتی اضطرابند؟ آیا این نوعی مازوخیسم است؟

غم و اندوه یک احساس اولیه است که در همه‌ی فرهنگ‌ها به طور مساوی بیان و درک می‌شود. احساسات اولیه مانند خشم، شادی و غم ذاتی و جهانی هستند.

درک احساسات اولیه در موسیقی بسیار سریع است و نیازی به آموزش موسیقی ندارد. به عنوان مثال، شنیدن اجرای غمگین ویولن سل احساسی از غم و اندوه واقعی را در شنونده ایجاد می‌کند.

مهمترین نشانه‌های موسیقایی برای بیان غم و اندوه در موسیقی عبارتند از: ناله‌هایی از سر ندامت، گفتگویی خودمانی با پروردگار، طلب دوستی و کمک در زندگی؛ افسوس خوردن از دوستی و و عشقی از دست رفته؛ احساس تشویش و اضطراب از عمیق‌ترین اندوه‌های روح، ناامیدی کودکانه، افسردگی شدید در تاریک‌ترین شرایط روح؛ هر گونه ترس و تردید درونی و غیره.

این حالات و احساسات چه در گام‌های موسیقی غربی به ویژه گام مینور، و چه در دستگاه‌های موسیقی ایرانی وجود دارند.

ارسطو: موسیقی روح را پاک می‌کند. موسیقی منجر به «کاتارسیس عاطفی» می‌شود و به شما کمک می‌کند تا از احساسات و عواطف پیچیده رها شوید.

غم و اندوه به طور کلی احساسی منفی به حساب می‌آید. اما وقتی موسیقی غمگین گوش می‌دهیم آن را در زمینه زیبایی شناختی، لذت بخش می‌دانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته می‌شود.

ماهیت لذتی که مردم از گوش دادن به موسیقی غمگین تجربه می‌کنند چیست؟

شواهد انباشته نشان می‌دهد که لذت در پاسخ به موسیقی غمگین با ترکیبی از عوامل زیر مرتبط است:

نوستالژی

موسیقی غمگین محرک قدرتمندی برای خاطرات نوستالژیک دوران گذشته است. این بازبینی انعکاسی از خاطرات نوستالژیک ممکن است خلق و خوی را بهبود بخشد، به خصوص اگر خاطرات مربوط به لحظات مهم و معنادار زندگی باشد (یعنی دبیرستان، دانشگاه).

ما از طریق تخیلات زنده از شیرینی این خاطرات لذت می‌بریم. با یادآوری لحظات خوب و همچنین غم از دست دادن آن‌ها احساس خوبی پیدا می‌کنیم.

عاطفه جانشین

موسیقی احساسات جانشینی را در شنوندگان بدون پیامدهای زندگی واقعی ایجاد می‌کند. موسیقی به هدایت ناامیدی یا پاکسازی احساسات منفی مانند خشم و غم کمک می‌کند. این نوعی تعالی است.

وقتی به موسیقی غمگین گوش می‌دهیم (یا فیلمی غمگین می‌بینیم)، از هرگونه تهدید یا خطر واقعی که موسیقی (یا فیلم) نشان می‌دهد، جدا می‌شویم. وقتی با احساس زیبایی یک موسیقی غمگین گریه می‌کنیم، جنبه عمیقی از خود عاطفی‌مان را تجربه می‌کنیم.

پرولاکتین

در سطح بیولوژیکی، موسیقی غمگین با هورمون پرولاکتین مرتبط است. ترشح این هورمون با گریه همراه است و به مهار اندوه کمک می‌کند.

موسیقی غمگین مغز را فریب می‌دهد تا با ترشح پرولاکتین، یک واکنش طبیعی و جبرانی را درگیر کند. در غیاب یک رویداد آسیب زا، بدن با ترکیبی لذت بخش از مواد افیونی باقی می‌ماند که جایی برای رفتن ندارد. پرولاکتین برای مقابله با درد روانی، احساس آرامش ایجاد می‌کند.

همدلی

علت روان‌شناختی جالب دیگر آن تاثیر همدلی است. همدلی نقش بسزایی در لذت بردن از موسیقی غمگین دارد. همدلی را می‌توان به‌عنوان فرآیندی تعریف کرد که از طریق آن می‌توانیم آنچه را که شخص دیگری تجربه می‌کند درک و احساس کنیم.

درواقع ما با گوش دادن به آهنگ‌های غمگین باکلام، می‌توانیم با دردها و غم‌های خواننده آن ارتباط برقرار کنیم و دردهایمان را در آینه‌ی شخصی دیگر ببینیم.

وقتی متوجه می‌شویم که شخصی دیگر هم درگیر آن عواطف بوده‌است احساس تنها بودن در این جهان را حس نمی‌کنیم و خواننده در قالب یک همدم همراه مجازی درمی‌آید که به ما احساس امنیت می‌دهد. زمانی که حمایت‌های اجتماعی کاهش میابد موسیقی آن خلا را پر می‌کند.

ابراز غم و اندوه احتمالاً باعث حمایت و کمک دیگران می‌شود. به طور مشابه، گوش دادن به موسیقی غمگین ممکن است باعث ایجاد نگرانی همدلانه در افرادی شود که تمایل شدید به همدلی دارند.

تنظیم خلق و خو

موسیقی غمگین از طریق تنظیم خلق و خوی فواید روانی ایجاد می‌کند. موسیقی غمگین شنونده را قادر می‌سازد تا از موقعیت‌های ناراحت کننده (از هم گسیختگی، مرگ و غیره) رها شود و به جای آن بر زیبایی موسیقی تمرکز کند.

علاوه بر این، اشعاری که با تجربه شخصی شنونده طنین‌انداز می‌شوند، می‌توانند احساسات یا تجربیاتی را که ممکن است فرد قادر به بیان آن‌ها نباشد، صدا کند.

دوست خیالی

موسیقی این قابلیت را دارد که همراهی و راحتی را فراهم کند. مردم زمانی که در پریشانی عاطفی یا احساس تنهایی هستند یا زمانی که در حالات درون نگر هستند بیشتر به موسیقی غمگین گوش می‌دهند.

موسیقی غمگین را می‌توان به عنوان یک دوست خیالی تجربه کرد که پس از تجربه یک فقدان اجتماعی حمایت و همدلی می‌کند. شنونده از حضور صرف یک فرد مجازی لذت می‌برد که موسیقی آن را نشان می‌دهد، که در همان حال و هوا است و می‌تواند به مقابله با احساسات غم‌انگیز کمک کند.

کلام آخر

به طور خلاصه، موسیقی توانایی اثبات شده‌ای برای تأثیرگذاری بر احساسات، خلق و خو، حافظه و توجه دارد. قدرت عاطفی موسیقی یکی از انگیزه‌های اصلی افرادی است که زمان، انرژی و هزینه زیادی را صرف آن می‌کنند.

توانایی موسیقی در بیان احساسات نیز دلیل کاربرد آن در موسیقی درمانی است. دانش در مورد راه‌هایی که در آن موسیقی غمگین لذت بخش می‌شود می‌تواند شیوه‌های موسیقی درمانی موجود برای اختلالات خلقی را بروز دهد.

اولین راهی که گوش دادن به موسیقی بر ما تأثیر می‌گذارد، تغییر پاسخ استرس ما است. برای مثال، در یک مطالعه، شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی به موسیقی گوش دادن یا مصرف داروهای ضد اضطراب تقسیم شدند.

بیمارانی که به موسیقی گوش می‌دادند نسبت به افرادی که مواد مخدر مصرف می‌کردند، اضطراب و کورتیزول کمتری داشتند. مسلماً موسیقی ارزان‌تر از داروها است، برای بدن آسان‌تر است و عوارض جانبی ندارد.

در همین زمینه بسیاری از روان‌شناسان به کسانی که مبتلا به افسردگی هستند، توصیه اکید می‌کنند که از شنیدن موسیقی‌های غمگین پرهیز کنند و موسیقی شاد گوش دهند.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
دیدگاه
پربازدیدها
آخرین اخبار