دانشمندان راز تابلوی «دختری با گوشواره مروارید» را کشف کردند
نگاه تماشاگر ابتدا به چشم دختر جوان جلب میشود، سپس به سمت دهان او، بعد به مرواریدی که به گوشش آویزان است و در نهایت دوباره به سمت چشم برمیگردد و همین چرخه تکرار میشود.
نگاه تماشاگر ابتدا به چشم دختر جوان جلب میشود، سپس به سمت دهان او، بعد به مرواریدی که به گوشش آویزان است و در نهایت دوباره به سمت چشم برمیگردد و همین چرخه تکرار میشود.
فیثاغورس ساموسی، فیلسوف و ریاضیدان یونانی باستان بود که به خاطر کمکهایش به پیشرفت ریاضیات و هندسه و تأثیرش بر فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو شناخته شده است. اما او همچنین به دلیل عقایدی که در «انجمن برداری فیثاغورس» ترویج میکرد، یکی از مرموزترین چهرههای تاریخ فلسفه است.
شوپنهاور عاشق استعاره بود و توصیه او با مثال یک خانه ساز آغاز میشود: مرد «در ساخت خانه کار میکرد»، اما «ممکن است از طرح کلی آن کاملا بیاطلاع بوده باشد». شوپنهاور اشاره کرد که بدین خاطر خانه ساز به جای آن که بخشی از یک طرح بزرگ را ببیند در جزئیات روزانه کار خود گرفتار شده بود. در هر جنبهای از هستی نیز چنین است. او مینویسد: «تنها زمانی شخصیت و ظرفیتهای ما خود را در پرتو واقعی خود نشان میدهند که به زندگی خود به عنوان یک کل متصل نگاه کنیم». خانه ساز اگر بتواند کل خانه را در حالی که روی جزئیات کار میکند تصور کند میتواند رضایت بیشتری از کار خود داشته باشد و با انگیزه باقی بماند.
جهانهای توهمآمیز و هزارتوی موریس اشر که به درستی «استاد غیرممکنها» لقب گرفته، هنرمندان، طراحان، و حتی ریاضیدانان را مجذوب خود کرده است. برخی از آثار او به ویژه به دلیل فضاهای غیرممکنی که خلق میکنند شهرت جهانی یافتهاند؛ فضاهایی مثل یک پلکان بینهایت که بالا و پایینش به هم متصل هستند.
فیلسوفان دربارۀ «رویا» زیاد صحبت کردهاند اما اغلب از پرداختن به خود «خواب» به ویژه خوابهای عمیق بیرویا سر باز زدهاند. این شاید دلیل واضحی داشته باشد: کسانی که هدف فلسفه را پرورش حالت «بیداری مطلق» میدانند، احتمالاً خواب را نوعی دشمن تلقی میکنند.
آیا تا به حال در حین وقوع یک طوفان رعد و برق هیجانزده شدهاید؟ آیا در برابر یک رشتهکوه مرتفع و مهآلود، احساس شگفتی کردهاید؟ در این صورت، شما تجربهای را داشتهاید که فیلسوف ادموند برک (Edmund Burke) آن را تجربۀ امر «باشکوه» یا «والا» (The Sublime) مینامید.
برونو کاتالانو هنرمندی است که مسجمۀ مهاجران چمدان به دستش در سراسر دنیا خودنمایی میکنند؛ از ایتالیا تا سنگاپور و نیویورک.
سورن کییرکهگارد، فیلسوف مشهور اگزیستانسیالیست، اعتقاد داشت که باید آنچه واقعا «مهم» است را در درون خودمان جستجو کنیم؛ هرچقدر که ما خودمان را در مشغلههای بیرونی غرق کرده باشیم، بیشتر و بیشتر از چیزهای واقعا با اهمیت دور افتادهایم.
«فلسفۀ اپیکوری» که اغلب به عنوان نوعی لذتگرایی افراطی و بیبندوباری مورد بدفهمی قرار گرفته است، در واقع بر حذف درد و اضطراب از زندگی تأکید دارد و از فلسفه به عنوان نوعی درمان برای رسیدن به بالاترین لذت زندگی یعنی «آرامش ذهنی» استفاده میکند.
مارکوس اورلیوس از سال ۱۶۱ تا ۱۸۰ میلادی امپراتور روم بود و یکی از بزرگترین فیلسوفان مکتب رواقی نیز به شمار میآمد. مارکوس در زمان چندین درگیری نظامی مهم و همچنین یک طاعون کشنده حکومت کرد. اما علیرغم این وقایع دشوار، فلسفۀ او، فلسفه آرامش و سکون بود. او در یکی از جملات قصار خود توصیه میکند: «شما تنها بر ذهن خود حاکم هستید نه بر رویدادهای بیرونی. اگر این را درک کنید، نیرو و توان خواهید یافت».
آیا در کره شمالی معبد و راهب بودایی وجود دارد؟ در میان کسانی که ساکن کره شمالی بودهاند، افراد زیادی نیستند که خودشان راهبان بودایی را در آنجا دیده باشند. موضع رسمی کره شمالی این است که حکومت این کشور آزادیهای مذهبی را تضمین میکند. کره شمالی به طور ویژه نسبت به مذهب بودایی رویکرد بازتری نسبت به مذاهب دیگری مانند مسیحیت و اعتقادات کاتولیک دارد.
برخی از فیلسوفان یونان ترجیح میدادند به جای غوطهور شدن در نظریات انتزاعی، فلسفه را در «عمل» پیاده کنند. فیلسوفان «کلبی» (Cynic) از همین دسته بودند. واژه «کلبی» ترجمۀ کلمه یونانی «کونیکوس» به معنی «سگی» یا «سگمانند» است. به این فیلسوفان لقب سگ داده میشد زیرا مانند سگها زندگی میکردند؛ یعنی به عرفهای انسانی بیتوجه بودند و تنها برآورده ساختن نیازهای اساسی را دنبال میکردند.
تا به حال به این فکر کردهاید که چرا شنیدن یک لطیفه باعث میشود از خنده رودهبر شوید؟ چه چیزی در درون آن لطیفه قرار دارد؟ حماقت؟ غافلگیری؟ ناسازگاری؟ آیا هر یک از اینها واقعا میتواند به تنهایی چیزی را «خندهدار» کند؟