۱۰ انیمه نوستالژیک که خاطرات کودکیتان را زنده میکنند
«ماجراهای دیجیمون» هر آنچه را که در آن زمان باعث میشد یک انیمه برای طرفداران جذاب باشد، داشت. در این سریال هیولاهای دیجیتالی باحالی وجود داشت، که میتوانستیم دوستی با آنها و مبارزه در کنارشان را تصور کنیم.
اول صبح؛ هیچ چیز به اندازه دوباره دیدن کارتونهایی که با آنها بزرگ شدهایم، نمیتواند انگشت روی احساسات نوستالژیک ما بگذارد. انگار یک حس منحصر به فرد در ارتباط برقرار کردن با شخصیتها، داستانها و انیمیشنهایی که برای اولین بار جرقه عشق به انیمهها را در ذهن و قلب ما روشن کردهاست، وجود دارد. حتی دههها بعد از اولین اکران این انیمهها، جذابیت و تاثیرگذاری آنها از بین نرفتهاست. شاید راز ماندگاری این آثار، شروع نمادین و موسیقی متن باشد یا پایان تکاندهندهای که با دیدن آن چند قطره اشک هم میریزیم. نوستالژیکترین انیمههای ژاپنی برای دهه شصتیها و هفتادیها عبارتند از:
۱۰- فوتبالیستها (Captain Tsubasa)
برای بیشتر کسانی که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی یا همان دهه ۶۰ و ۷۰ خودمان بزرگ شدهاند، «فوتالیستها» همان انیمهای بود، که عشق به فوتبال را تا ابد در دلشان کاشت. این انیمه سریالی یک رسالت دیگر هم داشت و آن آموختن استراتژیها و تکنیکهای فوتبال به مخاطبانش بود. مخاطبان «فوتبالیستها» با دیدن این انیمه تفاوت «دریبل» و «پاس» را تشخصیص داده و تکنیکهایی مانند «ضربه سر» و «ترکیببندی نفرات» را شناختند. یک نسل کامل از بچهها با الهام گرفتن از این انیمه و فقط به خاطر اینکه بتوانند شبیه «کاپیتان سوباسا» باشند، به ورزش فوتبال روی آوردند.
۹- رانما ½ (Ranma ½)
«رانما ½» هر چیزی که انیمهها را از ابتدای دهه ۹۰ شکوفا کرد، دارد. داستان درباره پسری نوجوان و رزمیکار به نام «رانما سائوتومه» است، که وقتی آب سرد را لمس میکند، به یک دختر تبدیل میشود. این مضمون، به تنهایی یک کمدی بینقص است. حتی امروز شنیدن موسیقی ابتدایی درگیرکننده این انیمه میتواند طرفداران را وارد سفری در زمان به گذشته کند. خیلی از طرفداران هنگام پخش این سریال خود را به سرعت از مدرسه به خانه میرساندند، تا اپیزودهای پایانی «رانما ½» را تماشا کرده و آنقدر بخندد تا فکشان درد بگیرد. مضمون کمدی و طنز قوی این سریال مدیون تغییر ماهیت عجیب و غریب «رانما» و رفتار بسیار هیجانی او در موقعیتهای رمانتیک است، که میتوانست حال و هوای هر کسی را تغییر دهد.
۸- اینویاشا (Inuyasha)
«اینویاشا» در سال ۲۰۰۰ در ژاپن و در سال ۲۰۰۲ در غرب به نمایش درآمده و خیلی زود جای خود را در شبکه جهانی کارتونهای شبانه (Adult Swim) که باعث دیده شدن خیلی از آثار نمایشی شدهاست، باز کرد. «اینویاشا» براساس مانگایی نوشته «رومیکو تاکاهاشی» ساخته شدهاست. آثار قبلی این نویسنده مانند «اوروسی یاتسورا» و «رانما ½» هم رتبه بالایی را به دست آورده و مطمئنا تاثیر چشمگیری در به شهرت رسیدن «رومیکو تاکاهاشی» دارند. در انیمه سریالی «اینویاشا» دختری به نام «کاگومه» خیلی اتفاقی به درون چاهی کشیده شده و در زمان به گذشته سفر میکند. در این سفر «کاگومه» با «اینویاشای» نیمه شیطان روبرو شده و با او در جستجو برای یافتن تکههای «جواهر شیکون» همراه میشود.
۷- یویو هاکوشو (Yu Yu Hakusho)
زمانیکه ما آکورد گیتار قطعه موسیقی (Smile Bomb) را میشنویم، بیدرنگ خاطراتی دوستداشتنی از «یویو هاکوشو» در ذهنمان مرور میشود. چیزی که «یویو هاکوشو» را ماندگار کردهاست، ترکیب ژانرهای مختلف مانند اکشن، ماجراجویی و کمدی به اضافه مضمون رفاقت در آن است. چه کسی میتواند «یوسوکه اوراماشی»، کارآگاه دنیای ارواح که همیشه خود را در دردسر میاندازد تا خودش را فدای آدمهایی که دوست دارد، کند، فراموش کند. علاوه بر شخصیت اصلی، رفیق او یعنی «کووابارا» هم با تکیهکلامها و حاضرجوابیهایش بخش کمدی این اثر را به عهده دارد. از طرفی «کومارو» و «هیئی» با مهارت بالای خود در هنرهای رزمی، نیروهای شیطانی اما دوستداشتنی این نمایش متفاوت هستند.
۶- کارد کپتر ساکورا (Cardcaptor Sakura)
«ساکورا کینوموتوی» دوستداشتنی و شیرین با چوب دستی جادویی و دسته کارتهای طلسمشده که برای نسل هزاره فراموشنشدنی است، از این طرف شهر به آن طرف میرود. اگرچه اولین اکران «کارد کپتر ساکورا» در ژاپن در سال ۱۹۹۸ بود، اما تا اوایل دهه ۲۰۰۰ در خارج از ژاپن چندان مخاطب زیادی نداشت. بخشی از نوستالژیک بودن این اثر مدیون قدرت آن در جذب دختران نسلی است، که در آن انیمههای شونن اکشن حکومت میکردند. اگرچه از آن زمان به بعد انیمهها تکامل پیدا کرده و بسیار گسترش یافتهاند، اما لحن کمدی و فانتزی «کارد کپتر ساکورا» هنوز هم به روشنی میدرخشد.
۵- محافظان زیبا ملوان ماه (Sailor Moon)
هیچ چالشی برای «سرنا» و تیمش آنقدر بزرگ نبود، که نتوانند با کار گروهی از عهده آن برآیند. «محافظان زیبا، ملوان ماه» در دورانی که همه چیز خیلی سادهتر بود، ما را در دنیای دوستی و خیال غرق میکرد. اگر دوبله انگلیسی این اثر را دیدهاید، ممکن است به نظرتان بیکیفیت باشد، اما شنیدن آن صداهای آشنا واقعا تجربه منحصر به فردی است. لحن خشک «لیتا»، بیان لطیف «امی» و البته صدای نالهمانند «سرنا» برای همیشه در ذهن مخاطبان این اثر ماندگار شدهاست. این شخصیتها برای ما دوستانی بودند که هر روز میدیدیمشان. ما هرگز احساسات منقلبکنندهای را که در صحنه ظاهر شدن «توکسیدو ماسک» برای توجیه کردن «نگهبان ماه» برای نجات روز تجربه کردیم، فراموش نمیکنیم.
۴- ناروتو (Naruto)
برای بسیاری از علاقمندان، «ناروتو» دروازهای برای ورود به دنیای انیمیشنهای ژاپنی بود. داستان این انیمه درباره کودک یتیمی به نام «ناروتو» است که رویای هوکاگه یا بزرگ نینجاها شدن، مورد احترام قرار گرفتن و دیده شدن توسط سیل طرفداران را دارد. ما با تماشای این انیمه احساس میکردیم که در سفر در شرف شکست «ناروتو»، برای اثبات خود و دوست پیدا کردن سهیم هستیم. «ناروتو» به ما شادی، اشک، انگیزه و مهمتر از همه باور اینکه هر کسی میتواند با تلاش زیاد به هر رویایی که دارد برسد، بخشیدهاست.
۳- یوگی او (Yu-Gi-Oh)
شنیدن آن کلمات نوستالژیک نمادین مانند «وقتش رسیدهاست، رفییییییییق»، برای بازگشت به خاطرات گذشته کافی است. این انیمه برای هر کودکی چیزی دارد؛ از نبرد حماسی هیولاها با جادوگر تاریکی، اژدهای سفید چشم آبی و اکسودیا گرفته تا مسابقات پرهیجان، آشنایی با اساطیر مصر باستان و شرورهای احمقی مانند «ماکسیمیلیان پگاسوس». احتمالا همه ما خودمان را در حال طراحی آن کارتهای زمان که دنیای عجیب و غریبی را به نمایش میگذاشت، تصور کردیم. «یوگی او» درست زمانی به نمایش درآمد که جنون کارت بازی به سراغ نسل ما آمدهبود.
۲- ماجراهای دیجیمون (Digimon Adventure)
«ماجراهای دیجیمون» هر آنچه را که در آن زمان باعث میشد یک انیمه برای طرفداران جذاب باشد، داشت. در این سریال هیولاهای دیجیتالی باحالی وجود داشت، که میتوانستیم دوستی با آنها و مبارزه در کنارشان را تصور کنیم. همراهان «دیجیمون» مانند «آگومون»، «گابومون» و «بیومون» هم تغییر و تحولات جالب و سبک مبارزه منحصر به فردی داشتند، که تماشای نبردهایشان را جذاب و سرگرمکننده میکرد. شخصیتهای محبوس در دنیای دیجیتال در این انیمه به اندازهای برجسته بودند که ما میتوانستیم خودمان را درون آنها ببینیم. این انیمه همچنین از اولین آثار نمایشی مخصوص کودکان بود، که آنها را با دنیای دیجیتال آشنا میکرد. «ماجراهای دیجیمون» پیشگام آن عصر بود و به طور مستقیم بچهها را جذب دنیای رویاپردازی و خیال میکرد.
۱- دراگون بال (Dragon Ball)
این سریال به دلیل ترکیب منحصر به فرد ژانرهای ماجراجویی، کمدی، علمی – تخیلی و هنرهای رزمی متمایز بود. داستان «دراگون بال» درباره سفر حماسی «گوکو» به عنوان قهرمان اصلی از کودکی تا بزرگسالی است. در این سفر «گوکو» به دنبال توپهای اژدها یا همان «دراگون بال» است، تا بتواند برای یک جنگجوی ماهر شدن آموزش دیده و با نیروهای شر قدرتمندتر مبارزه کند. این سریال به محبوبیت انیمههای شونن کمک کرده و از این طریق خودش اعتبار پیدا کرد. «دراگون بال» به طور خاص به خصوص در ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰ باعث شکوفایی انیمه شد. این انیمه یکی از پربینندهترین سریالهای شبکه جهانی کارتون (Toonami) بود. همچنین دنباله این انیمه با نام «دراگون بال زد» برای یک نسل کامل، نوستالژی جذاب دوره کودکیشان که بعد از برگشتن از مدرسه تماشا میکردند، به حساب میآمد.