«نوجوانی»؛ شاهکاری که مخاطب را میخکوب می‌کند

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

سریال چهار قسمتی «نوجوانی» (Adolescence) یکی از درخشان‌ترین و تأثیرگذارترین آثار تلویزیونی سال‌های اخیر است؛ نمایشی تماشایی و عمیق از بحران خانواده و زخم‌های پنهان جامعه مدرن، که هم به واسطه‌ی قدرت تکنیکی خیره‌کننده‌اش و هم به‌واسطه‌ی محتوای دردناک و بی‌رحمانه‌اش، تماشاگر را تا آخرین ثانیه میخکوب نگه می‌دارد.

اول صبح؛ داستان با یک شوک آغاز می‌شود: یورش پلیس به خانه‌ای در حومه شهر و بازداشت پسربچه‌ای ۱۳ساله به اتهام قتل. برخلاف آنچه که از درام‌های جنایی انتظار می‌رود، «نوجوانی» به دنبال پیچیدگی‌های معمایی و رمزگشایی‌های دراماتیک نیست. این سریال از همان ابتدا حقیقت را بی‌پرده مقابل مخاطب می‌گذارد و تمرکزش را نه بر «چه شد؟» بلکه بر «چرا شد؟» می‌گذارد؛ سوالی بی‌پاسخ، بی‌رحم و آشنا.

هر قسمت از سریال، بُرش دقیقی از زندگی کاراکترها در بازه‌ای خاص از زمان را نمایش می‌دهد؛ گویی با لحظاتی از زیستن با آن‌ها مواجه هستیم، نه صرفاً با روایت یک قصه.

تمامی قسمت‌های سریال با تکنیک سینمایی برداشت بلند یا «وان‌شات» ضبط شده‌اند؛ حرکتی بلندپروازانه و پرخطر که اگر به درستی استفاده نشود، می‌تواند به یک نمایش خودنمایانه تبدیل شود. اما در «نوجوانی»، این تکنیک نه تنها توجیه دارد بلکه به غنای احساسی و روانی داستان جان می‌بخشد. نبود برش و تدوین، مخاطب را مجبور می‌کند با هر ثانیه از واقعیت تلخ شخصیت‌ها زندگی کند، بی‌آنکه فرصت فاصله‌گیری یا آسودگی داشته باشد.

 22

از حرکت دوربین در راهروهای سرد و پرتنش مدرسه گرفته تا گفت‌وگویی نفس‌گیر میان یک روان‌پزشک و متهم نوجوان در یک اتاق بسته، همه چیز در خدمت تجربه‌ای عمیق و واقعی از زمان و فضاست.

یکی از شاهکارهای سریال، پرداختن به لحظات روزمره‌ای است که اغلب در روایت‌های جنایی نادیده گرفته می‌شوند؛ مانند خوردن کورن‌فلکس در بازداشتگاه یا نگاه بی‌تفاوت مأموران به واقعه‌ای که یک خانواده را به ویرانی کشانده است. این تضاد میان درد جانکاه خانواده و بی‌تفاوتی نظام اجتماعی، بخشی از آن حقیقت تلخی است که سریال با مهارت نمایش می‌دهد.

هر قسمت از «نوجوانی» تمرکز متفاوتی دارد. اپیزود سوم، یکی از درخشان‌ترین بخش‌های سریال است: گفت‌وگویی فرساینده و پرتنش بین پسربچه متهم و روان‌پزشک؛ گفتگویی که در لایه‌های زیرین خود مسئله «مردانگی سمی»، خشونت، نفرت از زنان و بی‌پناهی نوجوانان در دنیای دیجیتال را کاوش می‌کند. شخصیت جیمی، گاه کودک است و گاه هیولایی عصبی؛ این نوسان ترسناک، نتیجه مستقیم فشارهایی است که از سوی جامعه، خانواده و فضای مجازی به او وارد شده است.

در پایان، سریال هیچ جواب قطعی‌ای ارائه نمی‌دهد. نه اعترافی وجود دارد، نه قهرمانی که حقیقت را کشف کند. تنها چیزی که باقی می‌ماند، ویرانی است؛ خانواده‌ای که تلاش می‌کند در ویرانه‌ی اتفاقی که هیچ‌وقت انتظارش را نداشتند، زندگی جدیدی بسازد. قدرت سریال در همین بی‌پاسخی نهفته است: ما را وادار می‌کند با تلخیِ ناتوانی در درک «چرا» مواجه شویم.

خلاصه اینکه «نوجوانی» نمایشی بی‌نقص از هم‌نشینی تراژدی و روزمرگی است؛ تجربه‌ای انسانی و جانکاه و به لحاظ فنی درخشان. این سریال نه تنها ارزش تماشا دارد، بلکه تماشای آن برای هر کسی که دغدغه فهم ریشه‌های پنهان خشونت، بحران‌های خانوادگی و مسئولیت‌های والدین در دنیای مدرن را دارد، ضرورتی عمیق است.

 

منبع: فرادید
آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
دیدگاه
پربازدیدها
آخرین اخبار