برترین مربی‌های دنیای سینما؛ از استاد شیفو تا گاندالف

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

بهترین مربیان در تاریخ سینما، بدون توجه به ژانر فیلم، دانش و تجربیات ارزشمندی دارند و به قهرمانان شخصیت‌های اصلی کمک می‌کنند تا به نسخه‌های بهتری از خودشان تبدیل شوند. این مربیان بین عشق، سختگیری، تشویق صبورانه و نمایش مهارت‌ها و حکمت، دانش‌آموزان را راهنمایی به گوش دادن و یادگیری می‌کنند. مربیانی مانند آقای میاگی، یودا و گاندالف، الگوی قوی از مربی بودن را در داستان‌ها تثبیت کردند.

اول صبح؛ بهترین مربیان در تاریخ سینما ویژگی‌های متنوعی دارند؛ آن‌ها شاگردان خود را تشویق می‌کنند در حالی که بدترین حس‌ها را تجربه می‌کنند، دانش و تجربه ارزشمند و مهارت‌های حیاتی را به دانش‌آموزان خود منتقل می‌کنند. از دنیاهای خیالی مانند جنگ ستارگان تا داستان‌های مبتنی بر زندگی واقعی، بهترین مربیان فیلم به شخصیت‌های اصلی کمک می‌کنند تا نسخه‌ای از خودشان را تحقق بخشند که به تنهایی هرگز نمی‌توانستند آن را به دست آورند. متأسفانه، آن‌ها اغلب به سمت قتل می‌روند، به ویژه در داستان‌های علمی تخیلی و فانتزی، زیرا داشتن یک شخصیتی که همه چیز را می‌داند، داستان را برای قهرمان بودن آسان می‌کند.

برخلاف استراتژی معروف «هیچ اطلاعات مفیدی به قهرمان نگو» که دامبلدور داشت، بهترین مربیان بین عشق، سختگیری، تشویق صبورانه و یک یا دو نمایش مهارت یا حکمت سعی می‌کنند تعادل برقرار کنند. از طریق مربیگری، برخی از آن‌ها حتی بیشتر درباره دانش‌آموزان و خودشان یاد می‌گیرند. مربیان خوب در انواع ژانرها و شرایط ظاهر می‌شوند، نشان‌دهنده چندگانگی الگوی مربی در داستان‌ها هستند.

۱۵- استاد شیفو – پاندای کونگ‌فوکار (Kung Fu Panda)

Master-Shifu-_11zon

در حالی که تدریس می‌کند یاد می‌گیرد

استاد شیفو مربی چندین شاگرد است، اما خود نیز یک دانش‌آموز است. فیلم اول پاندای کونگ‌فوکار نشان می‌دهد که شیفو از معلم خود، مستر اوگوای، یاد می‌گیرد و این درس‌ها را در نحوه آموزش پو و پنج تن اعضای گروه به‌کار می‌برد. شاید شیفو در ابتدا بهترین مربی نباشد. با این حال، او یک کارکتر بزرگ دارد و به عنوان یک مربی و راهنما بهترین نقش ممکن را بازی می‌کند و همزمان با اینکه مربی و راهنمای اعضای گروه است خود نیز هر روز چیزهای تازه می‌آموزد و همیشه یک دانش‌آموز است.

۱۴- هیمیچ آبرناتی – بازی‌های گرسنگی (The Hunger Games)

Haymitch-won-the-Hunger-Games_11zon

واقع‌گرا ولی یک محافظ مخفی

هیمیچ، هنگامی که نوجوان بود، بازی‌های گرسنگی را برنده شد، به همین دلیل که کتنیس و پیتا معمولاً از داوری او اطاعت می‌کنند. با وجود رفتار سرد وی، او به مرور از دو نفر از نمایندگان خود مراقبت می‌کند و در سایه فعالیت می‌کند تا از آن دو محافظت کند. در بازی‌های دوم آن‌ها، بخشی از برنامه‌ی مخفی برای نجات کتنیس و پیتا از اردوگاه هستند. در ادامه سری فیلم‌های بازی‌های گرسنگی، هیمیچ به مرور به یک پدر برای کتنیس تبدیل می‌شود. با این حال، او هنوز هوش و انگیزه‌ای باور نکردنی دارد در حالی که او چهره‌ی شورش را به عهده می‌گیرد.

۱۳- پیتر بی. پارکر – مرد عنکبوتی: درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into The Spider-Verse)

Spider-Man-Into-The-Spider-Verse_11zon

تبدیل مربی ناخواسته به دوست متعهد

مایلز مورالز فکر می‌کرد که توسط نسخه‌ی پیتر پارکر از دنیای خودش راهنمایی می‌شود، بنابراین وقتی پیتر بی. پارکر ظاهر می‌شود، مایلز همان انتظار را دارد. این نسخه دوم اوضاع سختی را پشت سر نمی‌گذارد و در برابر مزاحمت‌های برای همکاری با مایلز از او مراقبت می‌کند. در اکران این فیلم پیتر تمایل دارد دوباره وارد نقش رفیق و راهنما شود. او سعی می‌کند با به اشتراک گذاشتن اینکه مایلز چگونه خودش زندگی او را تغییر داده است، و با یک شخصیت دوستانه در هنگام تعقیب تمام عنکبوت‌ها از مایلز، ارتباط خود را با مایلز برقرار کند. پیتر به همان اندازه که مایلز به او نیاز داشت، به او نیاز داشت که یک داینامیک باورنکردنی ایجاد کند.

۱۲- ملکه کلاریس رنالدی – خاطرات یک پرنسس (The Princess Diaries)

The-Princess-Diaries-1_11zon

مربی و مادربزرگ

کلاریس می‌خواهد نتیجه‌ی حکومت ژنوویا را به نوه‌دختر خود واگذار کند چرا که می‌خواهد ارث خانوادگی‌اش را حفظ کند. در فیلم اول، او یاد می‌گیرد میا را درک کند و حتی می‌گوید که اگر او ترک تاج و تخت کند، اینکه میا موافقت کند، اما میا شرایط خود را پذیرفته است. در ادامه، کلاریس و میا حالا همسو هستند، یک رابطه‌ی مربی-دانش‌آموز قوی‌تر برقرار شده است.

ملکه کلاریس رنالدی توازنرا به میا در مورد حاکم بودن و حضور برای او به عنوان یک مادربزرگ را نشان می‌دهد و این مسئله با جملاتی مانند «به عنوان یک ملکه می‌گویم…» در مقابل «به عنوان یک مادربزرگ می‌گویم» نمایش داده می‌شوند.

۱۱- آقای میاگی – بچه کاراته کار (The Karate Kid)

The-Karate-Kid_11zon

«به من به اعتماد کنید»

احتمالاً معروف‌ترین مربی خیالی در دنیای علمی تخیلی و فانتزی، آقای میاگی است زیرا با تاکتیکی که به دنیل دستور می‌دهد که یک سری کارها انجام دهد، بدون توضیح چرایی آن‌ها، نقش خاصی را بازی می‌کند آشکار شدن مهارت‌های جدید دنیل این را به یکی از «روش‌های آموزش» معروف در تمام فرهنگ تبدیل کرد. سبک آقای میاگی بر مبنای موضوع اصلی ارتباط دانش‌آموز و مربی است: دانش‌آموز باید بپذیرد که مربی بیشتر از او می‌داند اگر هر زمان می‌خواهد به همان سطح مهارت برسد باید به او اعتماد کند. به علاوه، آقای میاگی به عنوان یک پدربزرگ برای دنیل هم شناخته شده و او را همراهی می‌کند.

۱۰- کولت – راتاتویی (Ratatouille)

Ratatouille_11zon

آشپز ناشناسی که به طور ناخودآگاه توسط یک موش آموزش می‌بیند

کولت سخت‌ترین تلاش‌ها را کرد تا یک جایگاه در یکی از برترین رستوران‌های پاریس بیابد، تا بتواند مهارت خود را به لینگویینی نشان دهد و رستوران را نجات دهد. اما چیزی که در مورد او مخفی می‌ماند این است که او توسط یک موش کوچک آشپز در حال آموزش دیدن است. در انتهای راتاتویی، به نظر می‌رسد که رمی و کولت بیشترین طبخ را با یکدیگر انجام می‌دهند در حالی که لینگوئینی منتظر مشتریان است. و این صحنه‌ها نشان می‌دهند که شما می‌توانید از هر کسی هر چیزی را یاد بگیرید و بهترین خودتان شوید.

۹- مربی بون – تایتان‌ها را به خاطر داشته‌باش (Remember the Titans)

Remember-the-Titans_11zon

یکپارچه‌سازی تیم با تمرین و تکرار

بر اساس یک داستان واقعی، مربی هرمان بون تیم فوتبال دبیرستانی در ویرجینیا رابه یک تیم متفاوت و یکپارچه، تبدیل می‌کند. او این کار را با تعیین قوانین سخت و روشن کردن آن‌ها می‌کند و تعصب در تیمش جا ندارد. بون همچنین می‌داند که اگر مربیان به عنوان نمونه به جلو بروند، تنش‌ها بین بازیکنان باقی خواهد ماند، و او تلاش می‌کند که با بیل یوست که به عنوان مربی سرآمد از تیم عزل شده استفاده و همکاری کار کند تا روحیه تیم حفظ شود. تفاوتی بین هدایت مردم و بازیکنان وجود دارد و شخصیت اصلی ما این موضوع را می‌فهمد.

۸- انشنت وان – دکتر استرنج (Doctor Strange)

Doctor-Strange_11zon

مبارزه کلامی با یک دانش‌آموز

استیون استرنج بسیار مغرور است، و نیاز به یک مربی بذله‌گو دارد تا او را سر جایش بنشاند. زنی که با نام Ancient One شناخته می‌شود، با استرنج به صراحت درباره تعهد مورد نیاز برای مسلط شدن به هنرهای متفاوت، توضیح می‌دهد و او به روشی در جمله معروفی متوجه خواهد شد: «چگونه تو موفق شدی اعصاب پاره‌شده را دوباره وصل کنی و ستون فقرات انسان را بازسازی کنی؟» پاسخ می‌دهد «مطالعه و تمرین. سال‌ها مطالعه و تمرین»، همچنین نشان داده می‌شود که او اخلاقی بسیار پیچیده دارد و قادر به اعتراف به شکست‌های خود است و همین مساله او را متفاوت می‌کند. مربیان ابرقهرمان ممکن است خیلی تکراری باشند، اما داینامیک Ancient One با استرنج فوق‌العاده بود.

۷- مربی کن کارتر – مربی کارتر (Coach Carter)

Coach-Carter_11zon

تصمیماتی ضروری را برای پیشرفت بازیکنانش گرفت

کوچ کارتر بر اساس یک داستان واقعی در مورد یک مربی بسکتبال در دبیرستان شمال کالیفرنیا است. کارتر برای بازیکنانش روشن کرد که تنها در صورت حفظ معدل و رعایت قوانین رفتاری می‌توانند در زمین بازی کنند. وقتی نمراتشان پایین آمد، تصمیم جسورانه‌ای برای تعلیق تیم گرفت. با وجود انتقادها، او کاری انجام داد کهباعث شد نه تنها ورزشکاران، بلکه انسان‌های بهتری شوند. او تمرکز داشت بر این مساله که به دانش‌آموزانش کمک کند، نه تنها برای برنده کردن تیمش بلکه در زندگی.

۶- مورفیوس – ماتریکس (The Matrix)

The-Matrix_11zon

معرفی کردن یک قهرمان به واقعیت

مورفیوس نام خود را از خدای یونانی می‌گیرد که از طریق رویاها با مردم ارتباط برقرار می‌کند. همچنین، مورفیوس با نئو در دنیای واقعی خود ارتباط برقرار می‌کند. مورفیوس به نئو گزینه‌هایی را ارائه می‌دهد: که آنچه یاد گرفته است فراموش کند و به زندگی خیالی خود بازگردد، یا برای آزادی خود و دیگران بجنگد.

گروه شورشیان در ماتریکس در وضعیتی خاص هستند و نیاز به کسی بیش از یک رهبر واقعی دارند؛ آن‌ها نیاز به یک شخصیتی دارند که آن‌ها را در سخت‌ترین لحظه‌هایشان راهنمایی کند. مورفیوس این کار را برای آن‌ها انجام می‌دهد.

۵- اوبی وان کنوبی – جنگ ستارگان (Star Wars)

استاد اصلی جدای

گرچه لوک به آموزش خود با یودا پایان می‌دهد، اما همیشه اوبی-وان را به عنوان مربی خود می‌پندارد، کسی که او را به راه‌های جدید معرفی کرد. می‌توان از اوبی-وان احتمالاً انتقاد کرد که به لوک نگفت که دارت ویدر پدر او است، و او را بر این گذاشت تا این مسئله را در یک لحظه بحرانی کشف کند. با این حال، اوبی-وان تشویق‌کننده است و به دانش‌آموزان خود نشان می‌دهد چقدر قابلیت دارند. دهه‌ها گذشته اما همچنان اوبی-وان کنوبی مترادف با مربی نمونه در سینما است.

۴- پروفسور اگزاویر – مردان ایکس (X-Men)

X-Men_11zon

بهترین‌ها را برای دانش‌آموزانش می‌خواهد

چارلز اگزاویر مدرسه‌اش را بنیان نهاد، چرا که به افرادی که دانش‌آموزانش می‌شدند و آینده‌ای که می‌توانستند ایجاد کنند، اعتقاد داشت. او به سرعت با شرایط پیشبینی ناپذیر متعددی که تحولات مختلف دانش‌آموزان به همراه داشتند سازگار می‌شود و همیشه برای همه‌ی کارکنان و دانش‌آموزان یک شخصیت آرام‌بخش و موجودی دل‌نشین باقی می‌ماند. پروفسور ایکس می‌خواهد به دانش‌آموزان نشان دهد که یک دنیای جدید جلوی آن‌هاست و می‌‎توانند هر چیزی باشند.

۳- یودا – جنگ ستارگان (Star Wars)

قدرت نشان دادن واقعی

یودا به عنوان یک قهرمانی شناخته می‌شود. جورج لوکاس با نشان دادن اینکه یودا در واقعیت یک موجود سبز کوچک با شخصیت شوخ‌طبع است، با انتظارات مخاطب بازی کرده و و این امر یک درس سریع در مورد فروتنی و اینکه ظاهر می‌تواند گمراه‌کننده باشد، است. یودا به لوک نشان می‌دهد که چقدر می‌تواند نیرومند باشد، یودا همه‌ی آموزه‌های پیچیده‌ی جدی را به درس‌های ساده تبدیل می‌کند، مانند اینکه می‌گوید که اخلاص مطلق تنها راه پیشروی است.

۲- استاد کیتینگ – انجمن شاعران مرده (Dead Poet’s Society)

Dead-Poets-Society_11zon

خلاقیت را در دانش‌آموزانش تقویت می‌کند

اغلب دانش‌آموزان استاد کیتینگ مسیرهایی را پیش می‌برند، که والدینشان برایشان ترتیب داده‌اند مانند پزشک، وکیل و مهندس و…. . کیتینگ آن‌ها را با یک فلسفه‌ی جدید آشنا می‌کند، که توسط هنر و اشتیاق تغذیه می‌شود، تا زندگی‌های پرفراز و نشیب‌تری داشته باشند. مخاطب به طور معمول به سمت او خواهد رفت، و والدین را به عنوان موجودی کنترل‌گر می‌بیند. با این حال، او به راستی به بچه‌ها ایمان دارد و نیل را تشویق به صحبت با پدرش درباره‌ی آرزوهایش می‌کند. مجمع شاعران مرده یکی از بهترین فیلم‌های رابین ویلیامز است، و استاد کیتینگ جزء بهترین شخصیت‌های او است.

۱- گندالف – ارباب حلقه‌ها (Lord of the Rings)

Gandalf-Lord-of-the-Rings_11zon

هابیت‌ها را به انجام کار درست ترغیب می‌کند

در طول فیلم‌های ارباب حلقه‌ها، گندالف به صداقت با هابیت‌ها در مورد چه چیزهایی با آن‌ها روبرو خواهند شد، پایان می‌دهد. با این حال، آن‌ها همیشه انتخاب می‌کنند که به مسیر شگفت‌انگیزشان ادامه دهند، زیرا گندالف به آن‌ها اعلام کرده است که این کار درست است. وقتی فرودو می‌گوید: «می‌خواهم هیچ‌کدام از اینها اتفاق نیافتاده باشد»، گندالف با جدیت جواب می‌دهد: «همان‌طور که همه کسانی که در زمان‌های چنین زنده ماندند (…) همه ما باید تصمیم بگیریم که با زمانی که به ما داده شده، چه کاری انجام دهیم.» گندالف موفق به انجام کاری می‌شود که تنها بهترین مربیان می‌توانند انجام دهند. او می‌تواند به شخصیت‌های اصلی نشان دهد که آن‌ها به اندازه‌ی کافی شجاع هستند که از ترس‌های خود پیش بگیرند و کار درست را بدون وابستگی مداوم به او انجام دهند.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
دیدگاه
پربازدیدها
آخرین اخبار