5 معمای حل‌نشدۀ باستان‌شناسی؛ از «غول‌های سنگی» تا «تپۀ مار»

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

برخی از اسرار جزیره ایستِر، اِلدورادو و مکان‌های دیگر فاش شده است، اما هنوز پرسش‌های بی‌پاسخی در مورد هر یک از این مکان‌ها باقی مانده است.

اول صبح؛ اغلب تمدن‌های باستانی نشانه‌هایی از وجود خود به جا گذاشته‌اند؛ از سنگ‌های ایستاده گرفته تا تپه‌های وصف‌ناپذیر یا خطوط روی زمین؛ نشانه‌هایی که معنای عمیق بسیاری از آن‌ها برای ما ناشناخته است.

معانی بسیاری از طلسم‌های جغرافیایی بااهمیت را باستان‌شناسان کشف کرده‌اند، اما برخی از آن‌ها در برابر فاش شدن اسرارشان مقاوم هستند. در ادامه به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

جزیره ایستِر

جزیره ایستر یا راپا نویی (Rapa Nui) یکی از منزوی‌ترین نقاط دارای سکنۀ روی زمین است. بیش از هزار سال پیش، ساکنان آن صدها تکسنگ چند تنی، معروف به موآی (Moai) را برافراشتند که از زمان کشف‌شان در حدود ۳۰۰ سال پیش، باستان‌شناسان را مجذوب خود کرده‌اند.

این مجسمه‌ها که در اصل از سنگ روزن‌دار آتشفشانی با ابزار دستی حک شدند، به نحوی به موقعیت‌های کنونی‌شان روی سکوهای سنگی منتقل شدند. هدف از این کار چه بوده؟ آن‌ها چگونه این تک‌سنگ‌های چند تنی را جابجا کردند؟ باورهای ساکنان جزیره ایستر می‌گویند این مجسمه‌ها راه می‌رفتند. در منابع علمی نیز حدس زده شده که احتمالاً آن‌ها را روی چارچوب‌هایی چوبی کشیده و به محل برده‌اند.

اخیراً، باستان‌شناسان نشان دادند شاید حق با ساکنان جزیره ایستر باشد: مجسمه‌ها راه می‌رفتند! به این صورت که چند ده نفر با استفاده از طناب می‌توانند موآی‌ها را از این طرف به طرف دیگر روی پایه منحنی آن تکان دهند و آن را به جلو هدایت کنند. زمان ورود کاوشگران اروپایی، بسیاری از موآی‌ها واژگون شدند و معنایشان را از دست دادند. شاید آن‌ها نمادهای قدرت بین گروه‌های متخاصم بودند یا شاید هدف مذهبی صلح‌آمیزی داشته‌اند.

لوح‌های چوبی و سنگی که آنجا یافت شدند هم راز خودشان را دارند. این لوح‌ها حاوی خط رمزگشایی‌نشده رونگورونگو هستند. حروف الفبای عجیب و غریبی از چپ به راست و سپس از راست به چپ وقتی لوح وارونه شود. معنا و مقصود این لوح‌ها نیز مانند همان مجسمه‌ها، هنوز کشف نشده است.

خرسنگ‌های کارناک

4

بیش از ۳۰۰۰ سنگ ایستاده که باد و باران آن‌ها را شسته و به شکل‌های خمیده درآورده، نزدیک دهکده فرانسوی کارناک، گذرگاه‌هایی طولانی را شکل داده‌اند. این خرسنگ‌ها که از دو گروه تک‌سنگ معروف به سنگ‌افراشت (سنگ‌های بزرگ و درازی که در روزگار باستان به شکل عمودی در خاک فرو برده می‌شدند) و گروه‌های چندسنگی معروف به میزسنگ یا دُلمِن (گونه‌ای سنگ‌افراشت دوران باستان که مسطح بوده و بدون ملات روی چند سنگ راست قرار داده می‌شده) ساخته شده‌اند، حدود ۳ کیلومتر امتداد یافتند. با اینکه این سنگ‌ها هزاران سال پابرجا مانده‌اند، باستان‌شناسان هنوز هدف یا منشا آن‌ها را کشف نکرده‌اند.

نسل‌های متوالی فرهنگ بِرِتون، خرسنگ‌ها را مقدس می‌شمردند. رومیان باستان، تصویر خدایانشان را روی سطوح گرانیتی حک می‌کردند و مسیحیان بعداً نمادهای خودشان را اضافه کردند. طبق یک افسانه، سنگ‌افراشت‌ها بقایای سنگ‌شده‌ی ارتشی از مشرکان هستند که سِنت کورنِلی را تا دریا تعقیب کردند. او نیز در عوض، آن‌ها را به سنگ تبدیل کرد.

در حقیقت، این سنگ‌ها بسیار قدیمی‌تر از مسیحیت هستند و به احتمال زیاد مربوط به دوره نوسنگی پیش-سلتیک بریتانی، از حدود ۴۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح هستند. آیا آن‌ها برای ادای احترام به خدایان باستان برافراشته شدند؟ آیا آن‌ها به اجدادشان احترام می‌گذاشتند؟ آیا آن‌ها مسیر خورشید یا ستارگان را دنبال می‌کردند؟ تاکنون راز این ارتش خاکستری‌رنگ فاش نشده است.

تپه مار

3

تپه مار که بیش از ۳۹۶ متر طول، حدود ۶ تا ۸ متر عرض و ۱ تا ۲ متر ارتفاع دارد، در سراسر تپه‌های جنوب اوهایو موج می‌زند. این تپه، بزرگ‌ترین تپه مصنوعی باستانی در جهان است. دم تپه مار به یک پیچ ظریف ختم می‌شود و به نظر می‌رسد سرش در حال بلعیدن یک تخم‌مرغ غول‌پیکر است.

این که چه کسی آن را ساخته و چه معنایی دارد هنوز مشخص نیست. تپه مار نخستین بار در دهه ۱۸۴۰ توصیف شد و در اصل به مردم باستان آدِنا نسبت داده شد که از حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد تا ۲۰۰ پس از میلاد در این منطقه ساکن بودند و بقایایشان در گورهای مجاور پیدا شده است.

تاریخ‌گذاری رادیوکربن نشان داد این تپه شاید حدود ۹۰۰ سال جوان‌تر از زمان قوم فورت باستان باشد. فرهنگ باستانی فورت متاثر از فرهنگ می‌سی‌سی‌پی بود که در بسیاری از نمادهای آن، مارهای زنگی به تصویر کشیده میشد. در واقع، بسیاری از فرهنگ‌های بومی آمریکایی مارها را دارای قدرت معنوی می‌دانستند.

برخی باستان‌شناسان معتقدند سر تپه مار با انقلاب تابستانی همسو است، بنابراین شاید ساخت آن یک هدف نجومی یا تشریفاتی داشته است. با این حال، در غیاب هیچ گونه دست‌سازه یا سوابق مکتوب، این تپه همچنان یک معمای بزرگ باقی مانده است.

خطوط نازکا

22

دو هزار سال پیش، مردم بیش از هزار طرح فوق‌العاده بزرگ را در صحرای ساحلی جنوب غربی پرو حک کردند. خطوط باریک، چهارگوش، ذوزنقه، مارپیچ و طرح‌هایی که اشکال موجودات غول‌پیکری بودند که در صدها مایل مربع از فلات‌های بایر کشیده شده بودند و بین شهرهای نازکا و پالپا متمرکز شده بودند. در دهه ۱۹۲۰، خلبانانی که از آنجا می‌گذشتند این زمین‌نگاره‌های عظیم را دوباره کشف کردند. از آن زمان برای پی بردن به هدف ساخت آن‌ها، ده‌ها سال تحقیق شده است.

در طول سالیان، پاسخ‌های زیادی پیشنهاد شده و البته رد شدند. چیزی که می‌دانیم اینست که این نشانه‌گذاری‌ها در اصل، کار مردمان فرهنگ نازکا بوده که از حدود ۲۰۰ قبل از میلاد تا ۶۰۰ پس از میلاد در اوج بودند. برخی این نظریه‌ها را مطرح کرده‌اند که این نشانه‌گذاری‌ها نماد خطوط آبیاری، تقویم نجومی یا جاده‌های اینکاها هستند که باید از بالن‌های هوای گرم قدیمی آن‌ها را دید یا شاید از بنادر فضایی توسط هواپیماهای بیگانه!

اما توضیح ساده‌تر امروزی آن‌ها این است: این زمین‌نگاره‌ها احتمالاً مسیرهای تشریفاتی در یک منظره مقدس هستند. بسیاری از این پیکره‌ها با باران یا باروری مرتبط هستند و هنوز آثاری از ردپاها در امتداد خطوط دیده می‌شود.

اِل دورادو

1

نخستین اِل دورادو یک مرد بود نه یک شهر. کاشفان اسپانیایی آمریکای جنوبی، افسانه‌ی او را اوایل دهه ۱۵۰۰ شنیدند. به آن‌ها گفته شد جایی در آند، مردمان بومی موئیسکا با پاشیدن طلا از سر تا پا و پرتاب طلا و زمرد به یک دریاچه مقدس، مراسم رئیس جدید را برپا می‌کردند.

ماجراجویان اسپانیایی، آلمانی، پرتغالی و انگلیسی که سرشار از حرص و آز بودند، به جست‌وجوی این گنج اسطوره‌ای به حیات‌وحش کلمبیا، برزیل و هر جای دیگری که امیدوارکننده به نظر می‌رسید، رفتند. با گذشت زمان، ال دورادو از یک مرد به یک دره سنگ‌فرش شده با طلا و در انتظار کشف شدن، تبدیل شد.

سر والتر رالی از همین ماجراجویان بود که پسرش وات سال ۱۶۱۷ در این تلاش جانش را از دست داد و خود والتر نیز پس از بازگشت به اروپا به دلیل نافرمانی از دستورات پادشاه اعدام شد. بسیاری از مردم، هم بومیان آمریکایی و هم اروپایی‌ها، در این ماجراجویی وحشیانه جان باختند. تا کنون هیچ گنج طلایی در این مکان یافت نشده است.

شاید حقایقی در این افسانه وجود داشته باشد. دریاچه‌ی ذکرشده در داستان موئیسکا شاید لاگونا گوآتاویتا در ارتفاعات آند نزدیک بوگوتای کلمبیا باشد. برخی اشیاء و جواهرات طلایی از آن پهنای آبی و پهنای آبی دیگری نزدیک آن لایروبی شده‌اند، اما تلاش‌ها برای تخلیه دریاچه و بازیابی گنجینه‌های معروف آن همه شکست خورده است. هر گنجی که آنجا غرق شده، همچنان دست‌نخورده باقی مانده است.

 

منبع: فرادید
آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
دیدگاه
پربازدیدها
آخرین اخبار