سنگنگارهی «آشور بانیپال» کدام واقعۀ هولناک را به تصویر کشیده است؟
همهی آثار بازمانده از تمدنهای باستانی و کهن، فرحافزا و یادآور زندگی سرخوشانه و هنرورزانهی پیشینیان نیستند. برخی از آنها نمایانگر گوشههایی دلخراش و هولناک از جنگ و نبردهای ارتشهای کهن بهشمار میروند. «سنگنگارهی ویرانی شوش» یکی از نقشبرجستههایی است که از نبردی خونین و ویرانگر به یادگار مانده است؛ نبرد میان ایلامیان (عیلامیان): باشندگان فلات ایران و آشوریان: امپراتوران خونریز میانرودان.
اول صبح؛ سنگنگارهی ویرانی شوش نام دیگری دارد و سنگنگارهی آشوربانیپال نیز خوانده میشود. آشوربانیپال، شاه جنگجوی آشور (از ۶۶۹ تا ۶۲۵ پیش از میلاد) واپسین شاه و فرمانروای بزرگ امپراتوری آشور بود. او در سال ۶۴۷ پیش از میلاد با سپاهیان بیشمار خود راهی سرزمین ایلامیها، در جنوب ایران، شد و با کشتاری که خود گزارشی ترسناک از آن به دست داده است، تمدن ایلام را تا اندازهی بسیاری از هم فروپاشند.
به همین بهانه نیز دستور داد سنگنگارهای از آن رویداد بسازند و نوشتههایی بر روی آن حک کنند. این سنگنگاره که بخشی از رخدادهای فلات ایران را نشان میداد، اکنون در دیرینکدهی بریتیش میزیوم لندن نگهداری میشود.
در این نقشبرجسته، سپاهیان آشوری با ابزارهایی مانند تبر کلنگ دو سر و دیلم، سرگرم ویران کردن زیگوراتی ایلامی هستند. آتش شعلهور است و همهجا را دربرگرفته است. شماری از سربازان نیز سرگرم چپاول گنجینهها و داراییهای ایلامیها هستند.
در حاشیهی چپ سنگنگاره، چندین بُته دیده میشود که شاید نمایی از شعلههای برافروختهی آتش باشد. سربازان آشوری بسیار زنده و برجسته نقش شدهاند و هنرمند سازندهی سنگنگاره چنان ماهرانه آنان را نقش زده است که گویی حرکت آنان را میتوان دید.
جامهی سربازان آشوری آکنده از ظرافتهای هنری است و هنرمند سازنده در تصویرگری جزییات، دقت بسیاری به کار بُرده است. میتوان ریزش ساختمان و کنگرههای بلند سازهای را که آشوریان به جان آن افتادهاند نگریست.
این نیز نشانهای دیگر از چیرهدستی سازنده (یا سازندگان) این اثر است. از مردمان مغلوب ایلامی نشانی در این سنگنگاره نیست. این کار آگاهانه انجام شده است تا همه چیز در دست آشوریان گمان بُرده شود. آنچه برای آشوربانیپال مهم بود، ویرانی شهر آباد ایلامیان بوده است.
در بخشی از نوشتهی نگاره، از زبان شاه آشور چنین آمده است: «من، شوش، شهر بزرگ را به خواست خدایان آشور گشودم. همهی دارایی آن را به غارت بُردم. آجرهای زیگورات شوش را که از سنگ لاجورد بودند، شکستم. نیایشگاههای ایلامیها را ویران کردم. از شهر شوش ویرانهای ساختم. زنان و دختران آشوری را به اسارت گرفتم. دیگر کسی صدای شادی را از شهر شوش نخواهد شنید!».
آن نوشتهی آشوربانیپال را اگر با نقشهای سنگنگاره بسنجیم، بیشتر پی خواهیم بُرد که با چه یادگار باستانی وحشتانگیزی روبهرو هستیم.
شاید سنگنگارهی ویرانی شوش را نتوان بخشی از میراث ایران دانست، اما چون رویدادی درپیوند با شوش، یکی از مهمترین شهرهای ایران در دوران باستان است، ارتباط آن با فلات ایران نادیدهگرفتنی نیست.
دیرینکدهی بریتیش میوزیوم یکی از پُرباترین موزههای جهان است. بخشی از آثار تمدنی ایران، چه آثار باستانی و چه آثار دوران اسلامی ایران، در این دیرینکده نگهداری میشود.