آخرین اخبار اندیشه
  • سه دیدگاه دربارۀ «خدا»؛ خداباوری، همه‌خدایی، همه‌درخدایی

    در اینجا نگاهی خواهیم داشت به سه چارچوب نظری و مفهومی اصلی که برای توضیح رابطۀ میان خدا و جهان ارائه شده است.

  • فلسفۀ افلاطون؛ چرا باید از «غار» بیرون برویم؟

    این تمثیل ما را به سوی این پرسش هدایت می‌کند که «دانستن چیزی به چه معناست»؟ این تمثیل تفاتی قائل می‌شود میان آنچه که «واقعی است» در مقابل آنچه که «واقعی به نظر می‌رسد». این تمثیل ما را به چالش می‌کشد تا فراسوی آنچه در نگاه نخست پذیرفته‌ایم برویم و در نظر بگیریم که شاید حقایق تغییرناپذیری خارج از «غار» درکِ ما وجود داشته باشند.

  • فلسفۀ شوپنهاور؛ زندگی خوابی است که در بیداری می‌بینیم

    شوپنهاور، فیلسوف برجسته‌ای که مکتب «ایده‌آلیسم آلمانی» را به اوج خود رساند، بر این باور بود که جهان چیزی جز یک رؤیای پیچیده نیست. از نظر او در اصل و اساسِ این رویا نیرویی شوم و رنج‌آفرین به عنوان «اراده» وجود دارد.

  • فلسفۀ «بی‌خودی»؛ آیا «خود» وجود دارد؟

    کلمۀ «خود» در زبان روزمرۀ ما کلمۀ بسیار پرکاربردی است؛ «خودم این کار را می‌کنم» یا «خودم این را می‌دانم» و جمله‌های بی‌شماری مثل این‌ها هستند که دربارۀ «خود» سخن می‌گویند. اما اصلا «خود» چیست؟ برخی از فلسفه‌های شرقی که از دل اندیشۀ بودایی بیرون آمده‌اند، پاسخ جالب توجهی به این پرسش می‌دهند.

  • ارسطو و کنفوسیوس؛ «فضیلت» چگونه به دست می‌آید؟

    کنفوسیوس و ارسطو دو تن از تأثیرگذارترین فیلسوفان تاریخ هستند. فلسفه‌های آن‌ها متمایز است، اما آن‌ها شباهت‌های خاصی دارند که زمینه‌ساز مقایسه آن‌ها شده است.

  • تاریخ مختصر فلسفۀ «خوشبختی»؛ از عهد باستان تا دوران معاصر

    جستجوی معنای «خوشبختی» همواره نقطه اشتراکی برای اندیشمندان و فیلسوفانی بوده که به دنبال معنا و هدف در پیچیدگی‌های زندگی بوده‌اند. اما فیلسوفان در دوره‌های گوناگون خوشبختی را به شیوه‌های مختلفی تفسیر کرده‌اند. در اینجا به طور مختصر مروری خواهیم داشت بر مهم‌ترین دیدگاه‌های فلسفی دربارۀ خوشبختی در دوره‌های مختلف تاریخ فلسفه.

  • فلسفه چگونه می‌تواند دلیلی برای بلند شدن از تخت‌خواب پیدا کند؟

    کی‌یرکگور معتقد بود که تا وقتی ما فقط به دیدگاه‌های علمی، منطقی و انتزاعی نسبت به جهان متکی باشیم، هرگز نمی‌توانیم به آن چیزی دست پیدا کنیم که به زندگی فردی ما معنا می‌بخشد. از نظر او برای پیدا کردن دلیلی برای شروع کردن روز و بلند شدن از تخت‌خواب، ما به نوعی از فلسفه یا اندیشه نیاز داریم که به جای تبیین‌های بی‌طرفانه از واقعیت، دربارۀ زندگی فردی و واقعی انسان حرف بزند و عمق دلهره‌ها، شورمندی‌ها و شادی‌های او را بررسی کند.

  • چرا نمی‌توانیم زندگی را بفهمیم و چگونه باید زندگیِ نفهمیده را زندگی کنیم؟

    کی‌یرکگور، فیلسوف دانمارکی، بیش از هر چیز دربارۀ انسان و زندگی انسانی می‌اندیشید. یکی از جنبه‌های این موضوع که توجه او را به خود جلب کرده بود، پارادوکس همیشگی و حل‌نشدنی میان گذشته و آینده بود؛ اینکه ما فقط گذشته را می‌توانیم درک کنیم اما همواره باید به سوی آیندۀ درک نشده پیش برویم.

  • نقل قول‌هایی از «سقراط»؛ مردی که می‌دانست نمی‌داند

    نقل‌قول‌های فلسفی سقراط هنوز هم پس از قرن‌ها درس‌های ارزشمندی دربارۀ خرد، خوداندیشی، معرفت و خطرات نادانی در بر دارند.

  • فلسفۀ ژان پل سارتر؛ چرا انسان «محکوم به آزادی» است؟

    سارتر می‌نویسد: «چیزی به عنوان «ذات انسانی» وجود ندارد؛ انسان صرفا وجود دارد و هیچ چیز نیست جز آنچه خودش از خودش می‌سازد».

  • فلسفۀ سورن کی‌یرکگارد؛ چرا انسان «مضطرب» است؟

    سورن کی‌یرکگارد، فیلسوف دانمارکی، در کتاب «مفهوم اضطراب» می‌نویسد: «اگر انسان یک حیوان یا یک فرشته بود، نمی‌توانست در اضطراب باشد. اما از آنجایی که او هم حیوان است و هم فرشته، می‌تواند در اضطراب باشد و هرچه اضطراب بیشتر باشد، انسان بزرگ‌تر است».

  • ۵ دیدگاه فلسفی دربارۀ «خوشبختی»

    خوشبختی تقریباً برای همۀ آدم‌ها به عنوان یک حس خوب و لذت‌بخش در نظر گرفته می‌شود، اما خوشبختی دقیقاً چیست؟ در این مطلب، به تعریف این مفهوم از منظر پنج مکتب فلسفی مختلف نگاهی انداخته‌ایم.