۴ نشانه تلف کردن زندگی
اگر شما هم از جمله کسانی هستید که کلی برنامه و هدف برای زندگیتان دارید، اصلاً فرصت سر خاراندن ندارید، چه کارهایی که باید انجام دهید، چه طرحها و چه برنامه هایی! چه بسیار کسانی را که باید بببینید، اینقدر زیادند که اصلاً برایشان وقت ندارید، لحظهای درنگ کنید؛ نکند که به اشتباه دچار تلف کردن زندگیتان شده باشید!
اول صبح؛ گاهی اوقات غرق چیزهایی میشویم که اصلاً ضروری نیستند، انگار که دور سر خودمان میچرخیم بدون اینکه کار مفیدی انجام بدهیم یا دستکم به یکی از بسیار طرح و برنامههایی که برای خودمان ریختهایم حتی یک قدم نزدیک شویم. آیا تا به حال به این فکر کردهاید که فقط داریم با تلف کردن زندگی روزگارمان را میگذرانیم؟
بسیاری از ما صبح از خواب بیدار میشویم، به کارهای روزانه میرسیم، سر کار میرویم، غذا میخوریم و استراحت میکنیم. فردا روز از نو روزی از نو. اوقاتمان دقیقاً مثل دیروز با همان کارها و روتینها میگذرد.
نه رویایی داریم، نه هدف و برنامهای که برآن باشیم در آینده به آن برسیم و نه چشم اندازی. گاهی پای تلویزیون لم میدهیم و خسته که شدیم در شبکههای اجتماعی میچرخیم و گاهی هم در خیابانها پرسه میزنیم، بیهدف و انگیزه.
اگر کسی به اعتراض بگوید دچار روزمرّگی شدهایم میگوییم ما فرصت سر خاراندن نداریم، از صبح تا شب کار میکنیم، بسیار سرمان شلوغ است. اما آیا احساس رضایت و خرسندی داریم؟ آیا زندگی پرباری داریم یا نه به بطالت وقت میگذرانیم؟ چگونه زندگیمان را ارزیابی کنیم؟
۴ نشانه اتلاف زندگی
اگر یکی از نشانههای ذکر شده در زیر در زندگیتان وجود دارد، به رغم اینکه خودتان را بسیار پرمشغله میدانید، لختی درنگ کنید و در راه و روشی که در پیش گرفتهاید اندکی بازنگری کنید.
این نشانهها حاکی از این هستند که شما بیآنکه خود بدانید دارید وقت و روزگارتان را هدر میدهید. عمر بسیار کوتاه است و همه ما فقط یک بار فرصت زیستن داریم. شاید بهتر آن باشد که جوری زندگی کنیم که عاقبت به خیر شویم:
۱- وقتتتان را صرف چیزهایی میکنید که هیچ رهاوردی برایتان ندارند
همه ما گاهی نیاز داریم که کمی از تعهدات و مسئولیتهای حرفهای روزانهمان فاصلیه بگیریم و به قول معروف کمی به خودمان اوقات فراغت بدهیم. میطلبد که در مقطعی از زندگیمان گاهی حواسمان را پرت کنیم و بیشتر وقتمان را به چیزهای سرگم کننده بگذارنیم.
گاهی لازم است که اصلاً هیچ کار نکنیم و کمی استراحت کنیم؛ اما اگر این تبدیل به یک رویه در زندگیمان بشود به تدریج متوجه میشویم که داریم با تلف کردن زندگی و عمر به بیراهه میرویم.
مسلماً منظور این نیست که اوقات فراغتمان را حذف کنیم، اما مهم است که حدی برای آن نگه داریم. همین قدر که رفع خستگی بکنیم و به بطالت و کسالت دچار نشویم شاید کفایت کند.
آنچه که در نهایت رضایت خاطر و خرسندیای برایمان به همراه دارد، بیشتر خستگیمان را رفع میکند تا احساس ندامت از اینکه زیر مشغلههای فراوان زندگی با سرعت بالایی که دارند، تنها چیزی که نصیبمان شد، تلف کردن زندگیمان بود.
اگر ساعتها تلویزیون تماشا کنید یا بیشتر وقت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانید، یا الکی پرسه بزنید شک نداشته باشید که جدی جدی دارید عمرتان را تلف میکنید.
اگر میخواهید با دوستانتان باشید، راههای دیگری برای به اشتراک گذاشتن وقتتان با هم پیدا کنید، چرا بیوقفه با گوشی و چت با هم در ارتباط هستید؛ بهتر است که با هم به کمپینگ بروید، یک مهمانی شام در خانه خود داشته باشید و تمام شب صحبت کنید.
خلاصه که جایگزینهایی انتخاب کنید که به شما امکان میدهد روابط خود را بهبود ببخشید و زندگی فعالتری داشته باشید.
۲- مدت هاست که نه مهارتی کسب کردهاید نه توانایی هایتان را ارتقا دادهاید
شاید باور نکنید اما ما انسانها برای یادگیری چیزهای جدید برنامه ریزی شدهایم. همواره به خودتان در هر سنی فرصت یادگیری و رشد بدهید، کسب هر مهارتی که اندک علاقهای به ان داشته باشید به شما احساس رضایت و خرسندی میدهد.
در کسب مهارتهای جدید علایق خود را بشناسید. از این شاخه به آن شاخه نپرید و بریده بریده هر چیزی را نصفه نیمه رها نکنید.
لازم نیست در همه هنرها و مهارتها دستی داشته باشید. اگر تنها یک مهارت را به نحوی یاد بگیرید که بتوانید به کس دیگری آن را آموزش بدهید، عالی است و همین کفایت میکند.
به یاد داشته باشید که باید از انجام فعالیتهایی که رهاوردی برایمان ندارند، خودداری کنیم. پیشنهاد میکنیم اگر هیچ ایدهای ندارید یا علاقهای به چیز خاصی ندارید، از انجام بازیهای فکری غافل نشوید.
همان طور که با ورزش جسم خود را بهبود میبخشید با انجام بازیهای فکری مانند حل کردن جدول، جدول کلمات متقاطع یا سودوکو نرمش ذهنی انجام دهید. فکرتان را به چالش بکشید.
شاید برای همه ممکن نباشد که نواختن یک ساز یا یادگیری یک زبان جدید را شروع کنند. پیشنهاد میکنیم که مطالعه کنید. بیش از آنکه پای تلویزیون بنشینید، کتاب به دست بگیرید و مطالعه کنید. رمان و داستان بخوانید.
این راهکارها سبب رشد و ارتقای شما میشوند و با گذر زمان متوجه میشوید که به بطالت عمرتان را سپری نکردهاید و ره به تلف کردن زندگیتان نبرده اید.
۳- منفی باف شدهاید و کلامتان پر از عبارات منفی است
اگر میخواهید زندگیتان را خراب کنید، منفی بافی مطمئنترین راه است! اگر این منفی بافی در مورد خودتان باشد که فبها! یقین بدانید که در کوتاهترین مدت مدال تخریب زندگی و عمر نصیبتان میشود!
باور داشته باشیم که افکار و کلام ما تحقق مییابند. مثبت اندیشی شعار نیست. واقعاً اگر دیدمان به جهان خوشبینانه باشد، اتفاقات مثبتتری را تجربه خواهیم کرد.
خود را شکست خورده یا قربانی فرض نکنید. با عزت نفس و اعتماد به نفس روزگار بهتری برای خود رقم خواهید زد.
وقتی با چالش و مانعی روبه رو میشوید اگر پیشاپیش خود را شکست خورده بدانید، شکستتان قطعی است! اگر بر این باور باشید که به رغم موانع بزرگ توانایی شما در حدی هست که از آنها گذر کنید، شانس هم به شما رو میآورد.
البته که جنگیدن برای رفع مشکلات آسان نیست، زیرا همیشه آگاهانه نیست. البته که وادادن آسانتر است اما کاری که باید انجام دهید این است که به آنچه میگویید توجه کنید و کم کم آن پیام کلامی را اصلاح کنید.
۴- هیچ برنامه یا هدفی برای زندگی یا آینده خود ندارید
اندکی در حال و احوالتان درنگ کنید. ده سال دیگر خود را چگونه تصور میکنید؟ دوست دارید تا ده سال دیگر اگر عمری باشد، به کجا رسیده باشید، چه کارهایی را انجام داده باشید؟ چه منابعی را در اختیار داشته باشید؟ شده است که تاکنون جدی به این مورد فکر کنید؟
توجه داشته باشید که مرز بسیار باریکی است بین اینکه در گذشته نمانیم، حال را دریابیم و خیلی درگیر آینده نشویم با اینکه از گذشته بیاموزیم به فکر فردا باشیم و اکنون را از دست ندهیم.
شاید به نظر پیچیده برسد، اما همین اینکه همین لحظهای را که در آنیم قدر بدانیم و تلفاش نکینم؛ رویاهایتان را از دست ندهید و برای رسیدن به آن تلاش کنید و درسهایی از گذشته آموخته باشید نشان میدهد که شما در مسیر درست قرار دارید.
“آینده را میتوان به روشهای مختلف نامگذاری کرد. برای ضعیفان غیر قابل دسترس، برای جسوران، ناشناخته و برای شجاعان فرصت است. »
سخن پایانی:
عمر گران میگذرد خواهی نخواهی سعی بر آن کن که نرود رو به تباهی
بسیاری از مردم تقریباً مانند زامبیها زندگی میکنند. صبح بیدار میشوند، صبحانه میخورند، سر کار میروند و به خانه میآیند. هر روز مثل دیروز.
وقتی پای تحلیل وقت و عمر به میان میآید، احساس پوچی میکنند، چرا؟ زیرا هیچ هدفی برای دستیابی نداشته و ندارند.
هیچ گاه برای شروع دیر نیست. لازم نیست شما از الان برای مدال آوردن در المپیک برنامه ریزی کنید اما میتوانید یک برنامه پیاده روی روزانه، ورزشهای سبک، مطالعه، بازیهای فکری، کسب مهارتی که آرزویش را داشته اید، طبیعت گردی و خیلی چیزهای دیگر را بنا به شرایطتان امتحان کنید.
به خودمان فرصت بدهیم که با رضایت بیشتری زندگی کنیم. این فرصت را به خودمان ندهیم که زندگیمان را هیچ و پوچ ببازیم و با تلف کردن زندگی از خودمان ناخرسند باشیم.
بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که زندگی را به طور کامل زندگی کنید.