۸ اشتباه مخرب برای اعتماد به نفس
اعتماد به نفس، کلید موفقیت در زندگی شخصی و حرفهای است، اما برخی اشتباهات رایج میتوانند این احساس را به شدت تضعیف کنند. همراه با ما با ۸ اشتباه مخربی آشنا شوید که ممکن است به طور ناخواسته اعتماد به نفس شما را از بین ببرند.
اول صبح؛ اعتماد به نفس بخش مهمی از ویژگیهای انسانی را تشکیل میدهد. شخصی که اعتماد به نفس دارد، معمولاً خودش را دوست میدارد، برای رسیدن به اهداف خود در زندگی ریسک میکند؛ و نسبت به آینده مثبت میاندیشد.
کسی که اعتماد به نفس ندارد، معمولاً حس میکند که نمیتواند به اهداف خود در زندگی برسد. خبر خوب این است که اعتماد به نفس را میشود تقویت کرد! برای ساختن اعتماد به نفس، باید در مورد خودتان و تعاملات جامعهتان نگرش مثبت داشته باشید؛ درحالیکه روش مقابله با احساسات منفی را بیاموزید و از خود در برابر آنها بیشتر مراقبت کنید. مواجه شدن با چالشها میتواند اعتماد به نفس شما را بیشتر افزایش دهد.
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس یا self-confidenceبه موضوع عملکرد و باورتان از میزان کارایی و کیفیت عملکرد شما اشاره میکند. واژه «self» به خویشتن خود شما اشاره میکند. «confidence» به میزان اطمینان و اعتماد به خود تاکید میکند. اعتماد به نفس به این معناست که یک نفر به توانایی و توانمندیهای خودش باور و اعتماد داشته باشد.
مقوله اعتماد به نفس با دو عامل زیر سنجیده میشود:
۱- مهارت کافی در انجام کار
۲- ذهنیت خوب نسبت به مهارت و توانمندیها
۸ اشتباه مخرب برای اعتماد به نفس
۱- این که فرض کنید که اعتماد به نفس درونیتان باید به اندازه اعتماد به نفس دیگران از بیرون باشد
نقطه نظر از هر فرد از درون وی شروع میشود؛ یعنی هر چیزی را با درونمان؛ ترس ها، احساسات و افکارمان میبینیم و درک میکنیم. از سوی دیگر، ما دیگران را از بیرون به درون میتوانیم ببینیم؛ یعنی ظاهر آنها و اقدامات آنها را میتوانیم ببینیم و از افکار درون و ترس هایشان اطلاعی نداریم.
بنابراین ما خودمان را با دیگران از دو دیدگاه متفاوت مقایسه میکنیم. ممکن است دیگران بسیار با اعتماد به نفس به نظر آیند و فکر کنیم که شک و تردید و ترس در آنها راه پیدا نمیکند.
این مقایسه باعث میشود که حس بدی به اعتماد به نفس خودمان داشته باشیم و هر تردیدی در وجودما را علامت ضعف خود بدانیم.
اما اگر در حقیقت قادر باشیم که درون افراد را ببینیم، مشاهده خواهید کرد که بیشتر مردم دچار این ترسها و تردیدهایی که ما تجربه کرده ایم؛ میشوند. فقط ما نمیتوانیم به ذهن آنها رخنه کنیم تا این احساسات منفی را ببینیم. درون زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید.
۲-عدم توجه به زبان بدنتان
تغییرات کوچکی در زبان بدن تان؛ میتواند روی احساس شما به خودتان گذاشته و آن را افزایش دهد. آیا هنگام ایستادن قوز میکنید؟ آیا دست به سینه میایستید و بیشتر اوقات سرتان را پایین نگه میدارید؟ اگر جزئی از این دسته افراد هستید؛ باید بدانید که اعتماد به نفستان واقعاً پایین است.
سعی کنید همیشه صاف بایستید، زبان بدنتان را به کار گیرید و سرتان را بالا نگه دارید. زبان بدنتان را به شکل افرادی مطمئن به خود درآورید. در نتیجه افکار شما هم تغییر خواهد کرد. اگر بدنتان با اعتماد به خود رفتار کند؛ ذهن شما هم آن را باور میکند.
۳- نگرانی در مورد چیزهایی که تحت کنترل شما نیستند
اگر هوا بد شود و دیر برسم؛ چه میشود؟ اگر مریض شوم، چه میشود؟ خیلی ساده انسان میتواند به سرزمین «چه میشود ها» پرتاب بشود. به این ترتیب نگران همهی اتفاقاتی خواهید شد که کنترلی روی آن ندارید.
اگر میخواهید اعتماد به خود خود را بسازید، باید تمام مواردی که تحت کنترل شما نیستند کنار بگارید و فکر کردن به آنها را متوقف کنید. نگرانی در مورد این چیزها باعث میشود که احساس درماندگی کنید. به جای آنکه به صورت فعال، بخواهید اتفاقات اطرافتان را کنترل کنید، منفعل خواهید شد و در عوض آن اتفاقات شما را کنترل میکند.
این نشانهها نمیتواند به فردی متعلق باشد که اعتماد به نفس بالایی دارد؛ آیا بهتر نیست که روی مواردی تمرکز کنید که میتوانید کنترلشان کنید؟
۴- افکار درونی منفی
گفتگوهایی که در ذهن شما میگذرد، بیشتر پیرامون چه موضوعاتی است؟ چه نوع افکاری معمولاً درمورد خودتان به سرتان میزند؟ اگر درمورد خودتان چیزهای بدی به ذهنتان میآید و فقط اشتباهات خود را به یاد میآورید؛ در واقع اعتماد به نفستان را از دست خواهید داد.
ممکن است فکر کنید اگر در مورد خودتان سختگیر باشید؛ میتوانید در دفعات باعدی بهتر عمل کنید، اما سخت گیری به خودتان باعث پایین آمدن اعتماد بنفستان میشود. زمانی که خودتان را مجبور میکنید تا کاری انجام بدهید؛ ممکن است در آینده هنگام انجام کارهای دیگر؛ آسیب ببینید.
اگر اشتباهی کردید یا نتوانستید طبق انتظارات عمل کنید؛ باید از آن درس بگیرید سپس آن را کنار گذاشته و به حرکت خود ادامه دهید. یادآوری آن همراه با افکار منفیتان کمکی به پیشرفت شما نخواهد کرد.
۵- به جای آن که در دنیای واقعی عمل کنید؛ بخواهید در ذهن خودتان موضوعات را درست کنید
درست است که افکار منفی میتواند شما را پایین بکشد. افکار مثبت نیز شما را فقط تا یک نقطهی مشخص روبه جلو حرکت میدهد. شما نمیتوانید اعتماد به نفس را به طور کامل در ذهن خود بسازید. میخواهید تا جایی که میتوانید مثبت فکر کنید و اعتماد به نفس درونی ایجاد کنید؛ اما درنهایت باید آن را بیرون کشیده و به دنیای واقعی بکشانید.
مطمئن راه برای ایجاد اعتماد بنفس واقعی، کسب تجربه به معنای واقعی کلمه است. نترسید؛ از خانه بیرون آمده و کاری را که میخواهید انجام دهید. از اشتباهات خود درس بگیرید و شخصیت خودتان را شکل بدهید. به این ترتیب است که اعتماد به نفس ساخته و حفظ میشود.
۶- انتظار بیش از حد از خود داشتن
این که به خودتان اعتماد به نفس داشته باشید خیلی خوب است، اما اعتماد به نفس بیش از حد نیز کمکی به شما نمیکند. اگر در مورد تواناییهایی که دارید بزرگنمایی کنید؛ زمانی که با واقعیت روبه رو شوید؛ آسیب میبینید. اگر زیادی خودتان را بالا ببرید؛ باید منتظر سقوط باشید.
این موضوع میتواند ویرانگر باشد. مسلم است که میخواهید که خودتان را بالا بکشید، اما در مورد خودتان و تواناییهایتان واقع بین باشید. اجازه ندهید که یک تصور رویایی و غیر واقعی بین شما و حقیقت دیوار بکشد.
۷- پاسخگو نبودن
اعتماد به نفس در مورد باورهایتان است. شما باید به آنچه که میخواهید انجام دهید اعتقاد داشته باشید تا اقداماتتان دقیقاً آن چیزی باشد که میخواهید. خودتان را به اقداماتتان بسپارید. مسئولیت آنها را به عهده بگیرید. اگر شما صادقانه، بر اساس اطلاعاتی که دارید؛ بهترین تصمیم را گرفته باشید چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. اگر هم که اشتباه کرده باشید؛ زمان است که قدرت تصمیمی گیرتان را دوباره بیازمایید.
در هر صورت، تصمیمات خودتان را به عهده بگیرید. تنها کسانی که اعتماد به نفس کافی ندارند؛ از انتخابهای خود بعد از روشن شدن حقیقت باز میگردند.
۸- اجازه ورود ترس به وجودتان
ترسیدن جزئی از بشر است و خیلی طبیعی است که شما هم ترسهایی داشته باشید؛ در واقع، میخواهم بگویم که ترس علامت این است در جهت درستی در حال حرکت هستید – این بدان معنی است که شما درحال گذر از منطقه امن خود هستید.
اما گاهی اوقات ترس هایمان طولانی شده و باعث تأخیر در اقدام کردن میشود. از هر فعالیتی اجتناب میکنیم و دوباره و دوباره از اقدام کردن فرار میکنیم. به جای این که تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنید به ترسها اجازه میدهید که برای شما تصمیم بگیرند. زمانی که این اتفاق میافتد یعنی شما آگاهانه تصمیم گیری خود را متوقف کنید.
شما اجازه میدهید که ترسهای تان، اقدامات را به شما دیکته کنند. اعتماد به نفس در واقع در مورد اعتقاد و باور تصمیم گیریهای شما است. اگر اجازه دهید که ترس هایتان قدرت انتخاب و تصمیم گیری را از شما بگیرد؛ دیگر فضایی در خودتان برای اعتماد به نفس باقی نگذاشته اید.