نقل قولهایی از «سقراط»؛ مردی که میدانست نمیداند
نقلقولهای فلسفی سقراط هنوز هم پس از قرنها درسهای ارزشمندی دربارۀ خرد، خوداندیشی، معرفت و خطرات نادانی در بر دارند.
نقلقولهای فلسفی سقراط هنوز هم پس از قرنها درسهای ارزشمندی دربارۀ خرد، خوداندیشی، معرفت و خطرات نادانی در بر دارند.
تا به حال به این فکر کردهاید که چرا شنیدن یک لطیفه باعث میشود از خنده رودهبر شوید؟ چه چیزی در درون آن لطیفه قرار دارد؟ حماقت؟ غافلگیری؟ ناسازگاری؟ آیا هر یک از اینها واقعا میتواند به تنهایی چیزی را «خندهدار» کند؟
از نظر ارسطو، همۀ دوستیها روابطی هستند که در آنها افراد به طور متقابل یکدیگر را دوست دارند، برای هم کارهای خوبی انجام میدهند و در مدت زمانی که با هم میگذرانند، اهداف مشترکی دارند. اما انواع متفاوتی از دوستی وجود دارد و این بسته به دلایلی است که به خاطرشان دوستان برای هم ارزش قائل هستند یا به سبب شیوههای متفاوت دوستی کردن.
برخی از افراد فکر میکنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عدهای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی میکنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد میکنید.
ارسطو (۳۸۴-۳۲۲ ق. م) یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ است و فلسفۀ اخلاقی و سیاسی او همچنان تأثیرگذار باقی مانده است. اما او همچنین معتقد بود که برای برخی از مردم، «برده بودن» عادلانه و حتی مفید است. او نه تنها بردهداری را میپذیرفت بلکه از آن به لحاظ فلسفی دفاع میکرد. اما چگونه ارسطو میتوانست با چنین درک فلسفی عمیقی، در مورد یکی از اساسیترین مسائل زندگی چنین دیدگاه عجیبی داشته باشد؟
در اینجا شش کتاب بنیادی را برای شناخت فرهنگ و فلسفۀ ژاپنی معرفی کردهایم؛ کتابهایی که ما را با نقاط برجسته و مهم این فرهنگ، از چشماندازهای اسطورهای ژاپن باستان گرفته تا راه و رسم عارفان بودایی، ساموراییها و همینطور فلسفۀ مدرن ژاپنی آشنا میکنند.
طومار باستانی مدفون شده در کوه وزوویوس* نشان میدهد که افلاطون فیلسوف یونان باستان اخرین شب زندگی خود را با گوش دادن به موسیقی گذرانده بود.
برخی از افراد فکر میکنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عدهای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی میکنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد میکنید.
پنجاه سال پیش، ماجرای یک سفر با موتورسیکلت با سفری به اعماق ذهن انسان ترکیب شد! این ترکیب عجیب و غریب را رابرتام پیرسیگ (Robert M. Pirsig) به وجود آورده بود؛ نویسنده و فیلسوفی که در بحبوحۀ مبارزه با بیماری روانیاش، خودزندگینامهای نوشت با عنوان: «ذِن و هنر نگهداری موتورسیکلت؛ کاوشی در مورد ارزشها».
مسئلۀ «خودتنهاانگاری» (Solipsism) که مسئلۀ «ذهنهای دیگر» نیز نامیده میشود، عبارت از این پرسش است که: «از کجا میدانم آدمهای دیگر واقعا صاحب آگاهی و شعور انسانی هستند و رباتهایی برنامهریزی شده یا خیالاتی در ذهن من نیستند»؟ هیچ یک از ما دسترسی مستقیمی به ذهن دیگران نداریم و بنابراین منطقا نمیتوانیم مطمئن باشیم که هیچ کس جز خود ما صاحب شعور و آگاهی انسانی است.
کنفوسیوس معلم و فیلسوفی با جایگاه و منزلت رفیع بود. آرمانهای او به صورت ذاتی با هویت ملی چین و تمدن شرق آسیا عجین شده است.
عارف بالله و سالک طریق حقیقت، آیتالله سید علی قاضی طباطبایی تبریزی استاد عرفان و اخلاق بهنام بسیاری از مراجع و بزرگان حوزههای علمیه قم و نجف معتقد بود که بعد از مقام عصمت و امامت، در میان رعیت احدی در معارف عرفانی و حقائق نفسانی در حد محیالدین عربی نیست و کسی به او نمیرسد.
فلسفۀ «کلبی» یا «سگی» یکی از مشهورترین مکاتب فلسفی یونان باستان بوده است که در طول تاریخ فلسفه همواره تاثیرگذاری خود بر فیلسوفان و مکاتب مختلف را حفظ کرده است. این مکتب صرفا یک مجموعه از «نظریات» نبود بلکه نوعی سبک زندگی بود که به پیروان خود شیوۀ خاصی از نگاه به زندگی را توصیه میکرد.